مهدیه مالکی/صبا؛ مهرزاد دانش،منتقد سینما درباره عوامل موثر در کاهش اقبال تماشاگر از فیلمهای جدی و اولویتبندی اکران فیلمهای سینمایی گفت: شیوه اکران فیلمهای جدی با مضمون اجتماعی ناشی از سیاستهای چندین سال گذشته حوزه سینما است که بیشتر بر منافع اقتصادی و تبلیغات محدود تمرکز داشت که گویی مخالف تولید، پخش و نمایش چنین فیلمهایی است به همین دلیل فضای سینمای ایران از فیلمهای اجتماعی خالی شد و فیلمهای کمدی لوده و سخیف به دلایل گفته شده مورد استقبال قرار گرفت که متاسفانه این کمدیهای سخیف از سوی برخی از مسئولین نشانه رونق سینما بیان شد؛ در نهایت این سیاستها موجب شد اقبال مردم به فیلمهای اجتماعی در مقایسه با دهههای ۷۰ یا ۸۰ کم شده و حتی بسیاری از سینما دل زده شوند و تنها مخاطبی باقی ماند که به تماشای فیلمهای کمدی علاقمند بود.
دانش با اشاره به اینکه فیلمها یا خوب هستند یا بد و فیلمهای کمدی خوب هم وجود دارند تصریح کرد: صرف کمدی بودن دلیل بد بودن فیلم نیست ولی فیلم کمدی خوب سالهاست که در سینمای ما تولید نشده و همچنین فیلمهای اجتماعی که دارای فضای جدی بوده و مخاطب را به تعمل؛ چالش و تفکر دعوت میکند، در کل فیلم خوب به این معنا است که دارای ساختار، پرداخت، بازیهای خوب و کارگردانی سنجیده باشد از طرفی برخی از فیلمهایی دارای زمینههای اجتماعی نیز خوب نیستند و همین امر باعث شده تماشاگر رغبتی برای تماشای آنها نداشته باشد که متاسفانه در سالهای اخیرتعداد فیلمهای خوب انگشت شمار بوده اند.
وی درباره دلیل استقبال مردم از فیلم سینمایی «پیرپسر» تاکید کرد: استقبالی که از فیلم پیرپسر شده جدا از بحثها و التهاباتی که در اکران جشنواره فجر رخ داد و تبلیغاتی که منتقدها با تمام نداشتههای خود در صفحات مجازی و نشریه ها و .. از این فیلم به عمل آوردند، خوش ساخت بودن آن است یعنی ماهها پیش قبل از اکران به صورت غیررسمی و خودجوش برای فیلم تبلیغات گسترده صورت گرفته بود. بنابراین جدا از سیاستهای رسمی سینما که اقبالی به اکران فیلمهای اجتماعی ندارد و موجب کاهش تولید چنین فیلمهایی شده، تولید فیلمهای اجتماعی ضعیف نیز موجب شده تا تماشاگر رغبتی به تماشای آن نداشته باشد.
وی ادامه داد: با این حال درباره علت کاهش اقبال مردم به فیلمهای اجتماعی نمیتوان دنبال عوامل تک بعدی بود بلکه مجموعهای از عوامل باعث شده سینمای ایران به بحران فعلی دچار شود از طرفی بعد از ماجرای کرونا مردم به تماشای فیلم در شبکههای خانگی و پلتفرمها عادت کردند و متاسفانه عادت سینما رفتن کمرنگ شد؛ از طرفی بحثهای معیشتی نیز یکی از عوامل کاهش استقبال مردم از سینما است چون گرچه قیمت بلیط سینمای ایران در مقایسه با سایر کشورها پایین است ولی در مقایسه با درآمد ماهانه یک کارگر یا کارمند که با خانواده قصد تماشای فیلم دارد هزینه کمی نیست ضمن اینکه سینمادارها نیز که خواهان منفعت و سود هستند نوع اکران فیلمها را به گونهای میچینند که تضمینی برای فروش آنها وجود داشته باشد و همه این موارد در کاهش استقبال مردم تاثیرگذار است.
این منتقد درباره راهکارهای برون رفت از این وضعیت در سینمای ایران گفت: فیلمهای تجربی که ساختار قابل تاملی دارند ولی متاسفانه تضمینی برای فروش بالایی آنها وجود ندارد باید از طریق فروش بلیط ارزان قیمتتر، تبلیغات گستردهتر و فروش بلیط به دانشجوها یا دانشآموزان مورد حمایت قرار گیرند.
دانش در پاسخ به اینکه طی سالهای اخیر شاهد این هستیم که کارگردانانی که فیلمهای موفق اجتماعی داشتند، فیلمهای کمدی نه چندان موفقی تولید کردهاند علت این تغییر رویکرد چیست؟ یادآور شد: اتفاقا ساخت فیلم کمدی خوب خیلی دشوار است که از کمدیهای موفق میتوان به «اجازه نشینهای» مهرجویی و«ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان نام برد ولی به نظر میرسد امروزه فیلمهای کمدی حالت بزن در رویی پیدا کرده و یک سری شوخی در همه فیلمها تکرار میشود، طبیعی است که کارگردان جدی ما نیز که از این طریق معاش میگذراند وقتی از ساخت فیلمهای جدی بهرهای نمیبرد تصمیم میگیرند حتی به صورت مقطعی فیلمهای تجاری بسازد همچون کیانوش عیاری که یکی از باارزشترین کارگردانان ما است که فیلمهای باارزشی برای سینمای ایران ساخته به یکباره فیلم سطح پایین و سخیف «ویلای ساحلی» را میسازد و این نشاندهنده بحرانی عمیق در سینمای است و باید بررسی کرد که چه عاملی باعث شده کارگردانانی که فیلمهای خوبی ساختهاند به جایی سوق داده میشوند که برای امرارمعاش و تامین زندگی خود ناگزیر به ساخت چنین فیلمهایی بدی میشوند.
وی افزود: باید از چنین فیلمسازهایی حمایتهای صورت گیرد تا با فراغت بیشتری بتوانند فیلم بسازند، دراین میان صدا و سیما خیلی میتواند کمکدهنده باشد در حالی که به نظر میرسد صدا و سیما با سینما قهر کرده در حالی که در سالهای گذشته، قبل از هر برنامه پرمخاطبی تبلیغات اکران فیلمهای سینمایی انجام میشد ولی امروزه فقط برای یک سری فیلمهای خاص که همسو با سیاستهای صدا و سیماست تبلیغات صورت میگیرد و همه این موارد نشان دهنده بحرانی است که ما در سینمای امروز ایران با آن مواجه هستیم.
دانش در پاسخ به اینکه جدا از حمایتهای دولتی و صدا و سیما، تبلیغات منتقدان و اهالی هنر از فیلمهای اجتماعی خوب چقدر در افزایش استقبال مردم از تماشای فیلمهای جدی موثر است؟ تصریح کرد: منتقدان بدون هیچ دستور اداری و برمبنای علایق شخصی و تعهدی که به سینمای خوب دارند به صورت خودجوش نظر خود را درباره فیلمهای خوب در قالب یک توئیت سه خطی، یادداشت یا گفتگو بیان میکنند از طرفی به نظر میرسد امروزه شبکههای اجتماعی خیلی پرقدرتتر از رسانههای رسمی هستند به طوری که تاثیر گفتمان درباره یک پدیده در این شبکهها بیشتر است.
وی در ادامه افزود: منتقدان کار خود را انجام میدهند و نیاز به بخشنامه و دستورالعمل خاصی ندارند و کاری که اکنون باید انجام گیرد سیاستگذاریهای درست سینمایی است چون سیاستگذارهای سینمایی میتوانند ازنظرات و همگرایی منتقدان بهرهمند شوند برخی اعتقاد داشتند که اکران فیلم سینمایی پیرپسر مشکلاتی را در جامعه موجب خواهد شد در حالی که اکران این فیلم موجب هیچ اتفاقی نشد جز اینکه یک فیلم خوب جدی مورد استقبال مردم قرار گرفت و خوب فروش کرد که میتواند برای سینمای ایران، تماشاگر و جامعه مدنی مفید باشد. باید همین رویکرد برای فیلمهای جدی دیگر نیز که اجازه اکران ندارند اجرا شود و مطمئن باشند که هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد جز اینکه مردم با دیدن این فیلمها راضی از سینما خارج شده و موجب انسجام ملی بیشتر خواهد شد که مهمترین مولفه در شرایط حال حاضر کشور همین انسجام ملی است بنابراین باید سیاست خوبی که در قبال پیرپسر در جشنواره فجر و اکران عمومی آن اتخاذ شد الگویی برای بقیه فیلمهای این چنینی باشد.