ملک میرمهدی/ صبا؛ بازیهای معمایی امروز دیگر فقط در چیدن تکههای پازل خلاصه نمیشوند؛ آنها تجربههایی چندلایهاند، تلفیقی از داستان، هنر، هوش و احساس. در این گزارش صبا، سراغ هفت بازی برتر این ژانر در بازه ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ رفتهایم؛ آثاری که با معماهای هوشمند، روایتهای احساسی و موفقیتهای جهانی، جایگاه خود را در تاریخ بازیهای ویدیویی تثبیت کردند.
۱. It Takes Two
بازگشت به عشق؛ همکاری برای نجات یک زندگی
«این دو نفر میخواهد زندگیشان را نجات دهند… اما اول باید خودشان را نجات بدهند!» این جمله میتواند توصیفی کوتاه اما دقیق برای شاهکار استودیوی Hazelight باشد. It Takes Two با تکیه بر ایدهای خلاقانه و اجرای بینقص، همکاری را به مهمترین ابزار عبور از مشکلات و معماها بدل میکند. داستان بازی درباره زوجی به نام می و کودی است که در آستانهی طلاق هستند اما بهطرزی جادویی به دو عروسک کوچک تبدیل میشوند. تنها راه بازگشت به دنیای واقعی، همکاری و عبور از پازلهای مختلف در دنیایی رنگارنگ و شگفتانگیز است. در این سفر، آنها باید موانع فیزیکی و ذهنی را پشت سر بگذارند و در این میان با خاطرات و زخمهای عاطفی رابطهشان نیز روبهرو میشوند.
نکته طلایی بازی، تنوع مکانیکهاست. هیچ مرحلهای شبیه قبلی نیست؛ یک بار باید با طناب و سلاحهای بدیع بر فراز چمنزار پرواز کنید، بار دیگر در فضای آسمانی یک کندوی عسل از دست زنبورها فرار کنید یا حتی وارد بازیهای رومیزی و جنگ ستارگان بشوید! این تنوع، بازی را از یکنواختی نجات داده و تا پایان، هیجان و تازگی را حفظ میکند.
گرافیک فانتزی و موسیقی جذاب، حس فیلمهای پویانمایی را تداعی میکند. It Takes Two اما تنها به شوخی و سرگرمی اکتفا نمیکند؛ در زیر لایه بازی، داستانی عمیق درباره آشتی، درک متقابل و نقش خاطره در روابط انسانی وجود دارد. بسیاری از بازیکنان اذعان داشتهاند که تا پایان، پیوند عاطفی عجیبی با شخصیتها برقرار کردهاند. اگرچه بزرگترین محدودیت بازی، الزام دونفره بودن آن است (هیچ راهی برای تکنفره بازی کردن وجود ندارد)، اما همین موضوع باعث شده تجربهای اجتماعی و منحصربهفرد خلق شود که استانداردی تازه برای بازیهای تعاملی تعیین میکند.
درخشش این بازی در جشنوارههای جهانی بینظیر بود؛ کسب عنوان «بهترین بازی سال» در The Game Awards 2021 و DICE Awards، جوایز بهترین طراحی بازی و بهترین بازی خانوادگی و فروش بیش از بیست میلیون نسخه، آن را به پدیدهای جهانی بدل کرد. اگر به دنبال یک تجربه فراموشنشدنی و در عین حال عمیق هستید، It Takes Two را از دست ندهید.
۲. Little Nightmares II
سفر به اعماق ترسهای کودکانه؛ پازلی میان رویا و کابوس
در دنیایی تیره، کابوسهای کوچک میتوانند بزرگترین چالشها را برای ذهن بسازند. Little Nightmares II با ترکیب هنرمندانه وحشت، پلتفرمر و معما، قصه دو کودک را در سفری پرخطر و وهمانگیز روایت میکند. شما در نقش مونو، پسربچهای با کیسهای کاغذی بر سر، به همراه سیکس (قهرمان نسخه اول) از شهر رنگپریده و خانههایی پر از سایه و دشمنان ترسناک عبور میکنید؛ شهری که نماد هراسهای دوران کودکی است: معلمی با گردنی کشیده، پزشک دیوانه و ساکنانی که در تلویزیون غرق شدهاند.
بازی در هر مرحله، داستانی بیکلام اما پر از نشانه تعریف میکند. هر شیء، نور، صدا یا رفتار دشمنان، استعارهای از ترسها و اضطرابهای انسانی است. شاید به همین دلیل باشد که بخش عمدهای از قدرت بازی در اتمسفر آن نهفته است. نورپردازی سینمایی، طراحی هنری سبک تیم برتون و صداگذاری غنی، بازی را به تجربهای چندحسی تبدیل میکند.
گیمپلی Little Nightmares II بر حل معماهای محیطی، فرار از دشمنان و همکاری با سیکس استوار است. سازندگان موفق شدهاند تعادل مناسبی میان چالش ذهنی و ترس روانی ایجاد کنند؛ طوری که هر بار باید هم فکر کنید و هم دل را به دریا بزنید! البته ایرادهایی چون کنترلهای گاهاً خشک یا تکرار برخی معماها نیز دیده میشود، اما تجربه کلی بازی آنقدر جذاب است که این نکات را کمرنگ میکند.
در بخش جوایز، بازی فروش بالایی را تجربه کرد (بیش از یک میلیون نسخه تنها در ماه اول) و جایزه بهترین بازی معمایی سال و چند نامزدی در بخش هنری و صدا را کسب نمود. Little Nightmares II اثری است که به راحتی از یاد نمیرود؛ کابوسی که نمیخواهید از آن بیدار شوید!
۳. Unpacking
باز کردن جعبههای زندگی؛ پازلی آرام و عمیق با روایتی منحصر به فرد
تصور کنید اسبابکشیهای مختلف زندگی خود را تجربه میکنید و هر بار باید وسایلتان را باز و در خانه جدید مرتب کنید. این ایده ساده، محور بازی Unpacking است. اما پشت این سادگی، دنیایی از احساس، خاطره و روایت نهفته است. هر جعبه که باز میکنید، شیئی بیرون میآید که بخشی از داستان یک زندگی را بازگو میکند. بدون حتی یک خط دیالوگ، بازیکن از طریق چیدن وسایل، به تدریج با شادیها، شکستها و تغییرات مهم زندگی شخصیت اصلی آشنا میشود.
این بازی اثری مینیمال، آرامشبخش و مدیتیتیو است. هیچ محدودیت زمانی، رقابت یا چالش دشواری وجود ندارد؛ هدف، لذت بردن از نظم دادن و کشف روایت در دل اشیا و اتاقهاست. گرافیک پیکسلی، رنگآمیزی گرم و موسیقی نرم، حس آرامش و خاطرهانگیزی را دوچندان میکند. مهمتر از همه، سازندگان با هنرمندی، جزئیاتی مثل قرار گرفتن قاب عکس یک دوست قدیمی یا عروسک کودکی را به نشانهای از دورهای خاص در زندگی تبدیل کردهاند.
Unpacking با استقبال منتقدان و مخاطبان مواجه شد؛ موفق به کسب دو جایزه معتبر BAFTA و همچنین جایزه بهترین بازی مستقل DICE شد. اگرچه برخی منتقدان طول کوتاه و نبود چالش جدی را نقطه ضعف دانستهاند، اما این بازی بیش از آنکه پازل سنتی باشد، روایتی احساسی و بازتابی از زندگی است. اثری که با سادگیاش به دل مینشیند و بعد از اتمام، شما را وامیدارد به اشیا، خاطرات و داستانهای ناگفته زندگی خود بیندیشید.
۴. Inscryption
اتاقی تاریک، کارتهایی مرموز؛ معمایی در دل ترس و راز
اگر فکر میکنید بازی کارتی فقط برای سرگرمی است، Inscryption آمده تا تصورتان را کاملاً تغییر دهد. این بازی مستقل موفق، ترکیبی بیسابقه از ژانر کارتی، وحشت روانشناختی، پازلهای اتاق فرار و روایت متافیکشنال است. همه چیز با یک بازی کارتی در کابینی تاریک و اسرارآمیز آغاز میشود؛ اما خیلی زود متوجه میشوید که پشت هر دور بازی، معماها و رازهای عمیقتری پنهان است.
بازیکن باید علاوه بر جمعآوری کارتهای عجیب و غریب و استفاده هوشمندانه از آنها، بر حریف مرموز خود نیز غلبه کند، باید با بررسی محیط، سرنخهایی پیدا کند تا راز اتاق، هویت میزبان و حتی حقیقت خود بازی را کشف کند. روایت Inscryption چندلایه است؛ هر بار که فکر میکنید به جواب رسیدهاید، بازی ورق را برمیگرداند و شما را یک مرحله عمیقتر به دنیای رازها میبرد.
گرافیک پیکسلی و افکتهای صوتی دلهرهآور، اتمسفر تاریک و رمزآلود بازی را تقویت میکند. از حیث گیمپلی نیز بازی با معرفی مکانیکهای جدید و تغییر ژانر، همیشه بازیکن را غافلگیر و درگیر نگه میدارد. موفقیت Inscryption در جشنوارههای جهانی بینظیر بود: کسب جوایز بهترین بازی سال در GDC و IGF و نامزدی در جوایز معتبر BAFTA و DICE. اگرچه بخشهایی از بازی در نیمه دوم افت روایی جزئی دارد، اما جسارت سازندگان در روایت و آمیختن ژانرها، Inscryption را به یکی از مهمترین آثار معمایی دهه اخیر بدل کرده است.
۵. The Case of the Golden Idol
پرونده زرین؛ کارآگاهی قرن هجدهم و پازلهای استنتاجی بینظیر
The Case of the Golden Idol اثری است که عاشقان معما و طرفداران داستانهای جنایی را به وجد آورد. بازی شما را به قلب انگلستان قرن هجدهم میبرد، جایی که بت زرین، شیئی با قدرتی فراطبیعی، زنجیرهای از قتلها و توطئهها را در خانوادهای اشرافی رقم زده است. وظیفه بازیکن، بررسی دقیق صحنه جرم، جمعآوری کلمات کلیدی (اسامی، اشیا، افعال و…) و بازسازی سناریوی هر پرونده است؛ بدون هیچ راهنمایی مستقیم، همه چیز به استنتاج و تحلیل هوشمندانه شما بستگی دارد.
بزرگترین نقطه قوت بازی، حس واقعی کارآگاهی است. بازیکن باید با کنار هم چیدن جزئیات، سوال پرسیدن و آزمون و خطا، قطعات پازل را به هم وصل کند. سبک گرافیکی دوبعدی و مینیمال، شخصیتهای منحصربهفرد و موسیقی مرموز، فضای معمایی و اسرارآمیز بازی را عمیقتر میکند. هر مرحله از بازی حکم یک معمای جنایی مستقل اما مرتبط با دیگران را دارد؛ در پایان، ارتباط همه قتلها و نقش بت زرین آشکار میشود.
این بازی اگرچه شاید برای مخاطبان عمومی کند و پیچیده باشد، اما برای علاقهمندان به معما، تجربهای فراموشنشدنی و شدیداً اعتیادآور است. The Case of the Golden Idol با نامزدی جایزه BAFTA و حضور در فهرست بهترین بازیهای سال نزد منتقدان، جایگاه خود را به عنوان یک شاهکار مستقل تثبیت کرد.
۶. Immortality
راز جاودانگی؛ هنریترین معمای سینمایی دنیای بازی
Immortality یک بازی نیست، یک تجربه هنری تمامعیار است. ساخته سم بارلو، نویسنده و کارگردان بازیهای داستانی خلاق، این بار معمای ناپدید شدن بازیگری خیالی به نام مریسا مارسل را به مخاطب میسپارد. مریسا در سه فیلم بازی کرده که هرگز اکران نشدهاند و سرنوشتش در هالهای از ابهام است. شما با جستوجو در صدها کلیپ و فیلم، باید سرنخها را پیدا کنید، کلیپها را به هم متصل کنید و به رمز و راز ناپدید شدن او پی ببرید.
ساختار روایی بازی مبتنی بر جستوجو و کشف تدریجی است: هر فریم فیلم، هر چهره یا شیء ممکن است کلیدی برای باز کردن درِ داستان باشد. مکانیک خلاقانه «کلیک روی چهره یا شیء» شما را به کلیپهای مرتبط میبرد و به تدریج قصه پیچیدهتری از عشق، وسواس، فداکاری و حتی عناصر فراطبیعی آشکار میشود. این بازی نهتنها به ماجرای مریسا مارسل، که به ماهیت هنر، جاودانگی هنرمندان و مرز واقعیت و خیال میپردازد.
Immortality با بازیگری درخشان، اجراهای قوی و توجه کمنظیر به جزئیات روایی، موفق شد جوایزی چون بهترین روایت BAFTA، جایزه Golden Joystick و تحسین مطبوعات را به دست آورد. منتقدان از لحن سینمایی، نوآوری و لایههای روایی آن به وجد آمدهاند. البته، این بازی برای کسانی که عاشق روایتهای چندلایه و معماهای پیچیده نیستند، شاید کمی گیجکننده یا طولانی باشد؛ اما برای مخاطبان جدی، تجربهای عمیق و فراموشنشدنی است که تا مدتها ذهنشان را درگیر میکند.
۷. The Talos Principle 2
فلسفه و آینده؛ معمایی از جنس اندیشه و فناوری
در جهانی که انسان منقرض شده و روباتهای هوشمند وارث تمدناند، آیا زندگی و آگاهی ادامه پیدا میکند؟ این پرسشی است که Talos Principle 2 در قالب دهها پازل سهبعدی و داستانی علمی-تخیلی به آن میپردازد. شما به عنوان ربات ۱K، وارد شهر آرمانی اورشلیم جدید میشوید و همراه با گروهی از اندرویدها باید معماهایی پیچیده را در محیطهای متنوع حل کنید تا به حقیقت رهبری گمشده و معنای پیام پرومتئوس برسید.
دومین نسخه این بازی تحسینشده، علاوه بر گرافیک چشمگیر با موتور Unreal 5، معماهایی پیچیدهتر و متنوعتر ارائه میدهد. مکانیکهای جدید (مثل ترکیب رنگهای لیزر، صفحات ضدجاذبه و ماشینهای معکوسکننده) هر مرحله را به چالشی تازه تبدیل میکند. اما قدرت واقعی Talos Principle 2 در فلسفه و روایت عمیق آن است؛ جایی که دیالوگها و انتخابهای شما، به پرسشهایی درباره اراده آزاد، معنای خداگونگی، و آینده هوش مصنوعی پاسخ میدهد.
بازی موفق شد امتیازات بالایی از منتقدان بگیرد و در جمع بهترین بازیهای سال جای گیرد. برخی مخاطبان ممکن است از دشواری بالای معماها یا بار فلسفی سنگین بازی دلسرد شوند، اما برای علاقهمندان به پازلهای فکری و موضوعات جدی، Talos Principle 2 تجربهای منحصر به فرد و الهامبخش است.