مهدیه مالکی/صبا؛ محسن اسلام زاده، مستندساز که در حمله اسرائیل به ایران از همان ابتدا برای انعکاس و ثبت وقایع در فضای رسانه ای حاضر شده بود درباره اطلاع رسانی و مستندسازی در این روزها به گفت و گو نشستیم.
اگر قرار باشد شما مستندی درباره حمله اسرائیل به ایران بسازید از کجا شروع میکنید و روی چه زاویهای تمرکز میکنید؟
نقطه شروع من برای این مستند، روایت اتفاقات جاری است که در جنگ رخ داده و به دنبال تحلیل عمیق و زیرپوستی جنگ خواهم بود، در یک مستند تحلیلی یا روایت شخصی و پرترهای از زاویه دیده فردی متفاوت که دیدگاه خاصی نسبت به جنگ دارد البته همه این موارد مستلزم فراهم بودن شرایط لازم است که متاسفانه فعلا در جنگ ۱۲ روزه شرایط به گونهای رقم نخورد که بتوانیم مستند بسازیم و در واقع ما با نگاه مستندسازی برای کارهای خبری اقدام کردیم و به روایتهای کوتاه از جنگ وفضای اجتماعی پرداختیم چون مستندسازی و آثار عمیق نیازمند یک فراغت ذهنی است که ما به خاطر شوک اولیه حمله اسرائیل باید ابتدا با نگاه تولید روایتهای سریع و مبتنی بر واقعیت برای داخل و خارج از کشور در فضای رسانه فعالیت میکردیم چرا که رسانههای غربی و اسرائیلی با روایتهای دروغ در تلاش برای تحریف واقعیت بودند.
اکنون که مدتی از جنگ ۱۲ روزه گذشته است اگر بخواهید این جنگ را به صورت مستند روایت کنید نقطه شروع شما کجا خواهد بود؟
تمرکز من، بر روایت دیدگاه گروهها و جناحهای مختلف سیاسی و مردمی است که در این مدت نظرات متفاوتی درباره دفاع و مقاومت در مقابل اسرائیل داشتند. این نظرات شامل دیدگاهها افراد مختلف است چرا که همه قائل به مقوله دفاع بودند ولی زاویه دید و دلایل متفاوت، جالب و جذابی نسبت به این ماجرا داشتند.
بیان واقعیتها و ساخت چنین مستندهایی چقدر بر دید عمومی مردم ایران، منطقه و جهان تاثیرگذار خواهد بود؟
روایت نگاه مردم تهران به مقوله جنگ و حمله ناگهانی اسرائیل به ایران، در حالی که آنها سرگرم زندگی روزمره خود بودند باید برای مردم دنیا روایت شود چون کمتر مردمی در جهان هستند که در برابر حمله دشمن چنین ایستادگی داشته باشند به طوری که یکی از خاخامهای یهودی درباره سرسختی مردم ایران و دلایل آن صحبت میکرد و حتی خیلی از آزادههای جهان به دنبال رمزگشایی از دلایل ایستادگی ملت ایران هستند و این همان نقطه عطفی است که باید به آن پرداخته شود.
در جریان تهیه اخبار رسانهای در جنگ ۱۲ روز ایران و اسرائیل چه چیزی بیش از همه برای شما جالب بود و توجه شما را جلب کرد؟
راهپیمایی که اولین جمعه بعد از حمله اسرائیل به ایران در تهران برگزار شد برای من بسیار جالب بود، چون مردم به صورت خانوادگی با تیپهای مختلف در این راهپیمایی شرکت کرده بودند که طبق گفته خودشان بسیاری از آنها فقط برای تشییع شهید قاسم سلیمانی در راهپیمایی شرکت کرده بودند و اصولا در چنین مراسمی شرکت نمیکنند ولی در این راهپیمایی خانوادگی حاضر شده بودند و قدردان نیروهای مسلح بودند و میگفتند حتی در آن شرایط جنگی ما در تهران ماندهایم؛ این تصویرها در ذهن من هنوز باقی مانده است.
با توجه به تجربه و دانش شما در زمینه مستندات جنگی چه تفاوتی میان جنگ ایران و اسرائیل و جنگهای دیگر وجود داشت؟
مهترین تفاوت جنگ ما با سایر جنگها این بود که ایران در برابر این حمله اسرائیل سکوت نکرد و پاسخ محکم و سریعی به اسرائیلیها داد؛ اسرائیلی که ۲۰ ماه غزه و حدود۷۰ روز لبنان را بمباران کرده طی ۱۲ روز خواستار آتشبس شد چون تودهنی محکمی از ایران خورد؛ آنها اصلا گمان نمیکردند با وجود ترورهایی که انجام دادهاند نیرویهای نظامی ما کمتر از ۱۶ ساعت به روال قبلی خود برگردند و پاسخ محکمی به آنها بدهند از طرفی فکر نمیکردند که توان نظامی و اجتماعی ایران اینقدر زیاد باشد و مردم از نیروهای نظامی این اندازه حمایت کنند؛ به نظر من اولین تفاوت تودهنی ایران به این رژیم بود و دوم غرور ملی مردم درمقابله نیروهای نظامی ایران در برابر حملات اسرائیل بود؛ در این مدت خیلیها مدعی بودند امروزه عصر گفتوگو است و نیازی به موشک نداریم ولی همین افراد متوجه لزوم تقویت قوای نظامی کشور شدند چون دنیا همچون جنگلی است که منطق ندارد چرا که اگر منطقی حاکم بود اینقدر کودککشی رخ نمیداد.
مستندسازی در ثبت تاریخ و حقیقت چه نقشی دارد؟
اکنون فضایی فراهم شده که بسیاری از افرادی که در میانه جنگ هستند، روایتهای اصیل و نابی را ارائه میدهند و الان زمان مناسبی برای ثبت و جمعآوری این روایتها وصحبتها است ، چرا که ما در سال های ۶۰ و ۵۹ شاهد چنین اتفاقاتی بودیم و بعدها از عدم ثبت آنها پشیمان شدیم؛ ثبت این رویدادها نه تنها برای حفظ حقیقت، بلکه برای جلوگیری از تحریفهای احتمالی تاریخ، اهمیت دارد، تا مشخص شود که ما جنگ را شروع نکردیم و هدفمان تنها دفاع از تمامیت ارضی کشور و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان بوده است.
ثبت روایتهای حمله اسرائیل به ایران باید از چه زمانی شروع شود؟
ما از همان روز حمله اسرائیل به ایران، ثبت این وقایع را شروع کردیم ولی اکنون که مدتی است از این ماجرا گذشته و هیجانات جنگ فروکش کرده، باید با نگاه زیرپوستی و تحلیلی این اتفاقات را ثبت کنیم.
به نظر شما مستندسازی یک وظیفه است یا یک انتخاب هنری؟
هرکاری را مستندساز با نگاه وظیفه انجام میدهد که با ذوق هنری و وظیفه شناسی همراه است و آنچه مرا زنده نگه داشته همین مستندسازی است.
مستندسازان در شرایط بحرانی چه مسئولیتی دارند؟
ما مستندسازان چون تاثیرگذار هستیم و ابزار رسانه و دوربین در اختیار داریم بیش از دیگران در چنین شرایطی مسئولیت داریم و در چنین مواقعی بی تفاوتی برابر با همراهی دشمن است بنابراین باید به این موارد، حساس بود ودرباره آن کار کرد نه فقط به خاطر وظیفه دینی و حس وطن دوستی بلکه برای آینده فرزندانمان چون این دشمن به دنبال از بین بردن کشور ماست نه صرفا حکومت و باید این واقعیتها به نسل آینده منتقل شود.
آیا این مستندها و روایتهایی که به دنیا مخابره میشود تاثیری در روند جنگ دارد؟
بله حتما تاثیرگذار است چون سالهاست که جنگ، جنگ رسانهای است و دوربین مستندساز به اندازه یک جنگده موثر است چون میتواند افکار عمومی را جهتدهی کرده و حقیقت را به دنیا مخابره کند و برای طرف مقابل اهرم فشاری باشند چون آنها به دنبال توجیه اعمال ننگین خود در تجاوز به کشورهای مختلف هستند بنابراین باید با مردم دنیا گفتگو و دیالوگ برقرار کنیم و صدایمان را به گوش همه جهان برسانیم.
مستندسازی در حین جنگ با مستندسازی بعد از جنگ چه تفاوتی دارد؟
زمان جنگ به خاطر فضای هیجانی، زمان ثبت سریع و فوری وقایع جنگی وروایتهای مردمی است ولی پس از پایان جنگ میتوان وارد لایههای عمیقتر شده و به تحلیل و بررسی وقایع پرداخت چون در روزهای اول فرصت تحلیل ماجرا وجود ندارد بلکه باید وضعیت بمبارانها، مظلومیت و اقتدار کشور را ثبت کرد.