نقدی بر فیلم داستانی «بهانه‌ سکوت»/ سکوتی که حرف می‌زند | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۲ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۵۰

نقدی بر فیلم داستانی «بهانه‌ سکوت»/ سکوتی که حرف می‌زند

در یادداشت امیر افشارفتوحی منتقد سینما و فعال رسانه آمده است: در روزگاری که جهان درگیر کابوس کرونا شده بود و فاصله‌گذاری، قرنطینه، اضطراب و تنهایی تبدیل به عناصر روزمره زندگی شدند، ساخت فیلم بلند داستانی آن هم با تمرکز بر همان وضعیتِ ملتهب و در همان دوران پاندمی، نه فقط یک اقدام هنری، بلکه نوعی مسئولیت اجتماعی تلقی می‌شود. فیلم لوباجت «بهانه‌ سکوت» ساخته‌ رحمانی، که چهارشنبه هفته گذشته در گروه هنر و تجربه رونمایی شد از دل چنین ضرورت و شجاعتی بیرون آمده است و فیلم بی‌ آن‌ که داعیه‌ مستندسازی داشته باشد، اکنون بدل به سندی از زیسته افراد یک جامعه در آن برهه شده است. 
امیر افشارفتوحی/صبا: فیلم با بهره‌گیری از موقعیتی ساده با یک راننده و مسافران متعددش از قشر کارمند، بیکار، زن خیابانی، کارگر، هنرمند، پرستار و… در دل روزهای کرونا، تکه‌تکه‌های زندگی اجتماعی، روانی و اقتصادی مردم را در آن برهه به تصویر می‌کشد. هر مسافر، نماینده‌ طبقه‌ای‌ است، مشغله‌ای دارد و نگاهی متفاوت به بحران. و در میانه‌ این صداهای متکثر، راننده ساکت است؛ شاید منفعل، یا شاید هم فقط شنونده که در هر دو صورت این انتخاب آگاهانه، فیلم را از داوری و جهت‌گیری‌های مستقیم دور کرده و بار قضاوت را به دوش مخاطب می‌گذارد؛ رویکردی هوشمندانه که به فیلم امکان می‌دهد ذهن بیننده را درگیر کند.
اما رحمانی به همین بسنده نکرده و مخاطب را در نگاه اول به سمتی هدایت میکند که گویی راننده با وجود سکوتش، نوعی ثبات روانی را در میان آشفتگی‌ها نمایندگی می‌کند و در واقع، سکوت او خود نوعی واکنش به همهمه‌ بیرون، به حجم دردهایی که شنیده می‌شوند، است.
اما نکته قابل‌تأمل فیلم این است که راوی –که می‌دانیم هم کارگردان است و هم بازیگر نقش خودش– همسرش را در دوران کرونا از دست داده و این فقدان، نیروی محرکی است پنهان که در فیلمنامه لحاظ شده است. حقیقتی که تا لحظه‌های پایانی پنهان می‌ماند. و از مقطعی به بعد پی می بریم «بهانه‌ سکوت» فقط درباره‌ سکوت نیست بلکه درباره‌ جست‌وجو نیز هست. درباره‌ این‌که یک آدم تنها، در دل شهر، به دنبال نشانه‌ای برای ادامه‌ زندگی می‌گردد. که این تدبیر، فیلم را از تبدیل‌ شدن به یک مستند شخصیِ غم‌انگیز نجات می‌دهد. در واقع فیلمساز به مخاطب فرصت می دهد ابتدا جامعه را ببیند، دردهای مردم را بشنود و بعد تازه بفهمد که تمام این‌ها در بستر یک سوگ شخصی چیده شده‌اند. این همان چیزی‌ است که به فیلم عمق می‌دهد: فقدان، نه به‌عنوان سوژه‌ اصلی، بلکه به‌ مثابه‌ بستری برای شنیدن دیگران.
با این‌حال، فیلم به‌رغم نگاه انسانی و دغدغه‌مندش، در برخی ابعاد فرمی و روایی با چالش‌هایی مواجه است.
نخست، از منظر درام و روایت، انسجام و کشش لازم را در تمام طول فیلم حفظ نمی‌کند. گرچه ساختار اپیزودیک بر پایه گفت‌وگوهای متوالی مسافران انتخابی قابل درک است، اما نبود فراز و فرودهای داستانی مشخص و تحول شخصیتی راننده، به‌تدریج ریتم فیلم را کند و گاه یکنواخت می‌کند.
دوم، استفاده‌ مکرر از نماهای بسته و دکوپاژی کم‌تنوع ـــ که شاید به‌دلیل محدودیت‌های تولید در دوران کرونا نیز اجتناب‌ناپذیر بوده ـــ باعث شده مخاطب در برخی لحظات دچار خستگی بصری شود. در حالی که حتی در فیلم‌های محدود به یک لوکیشن، با طراحی بصری متنوع و بازی با نور و قاب، می‌توان جذابیت بصری را حفظ کرد.
«بهانه‌ سکوت» شاید با سینمای به مفهوم عام فاصله‌ای قابل تامل داشته باشد ولی در نوع خود فیلمی، شریف، صادقانه، پر از تلاش و مهمتر از آن، برخاسته از دل یک بحران واقعی است و همه‌ این‌ها ارزشی افزوده برای اثر محسوب می‌شوند.
رحمانی با همراهی گروهی که در سخت‌ترین شرایط تولید کار کرده‌اند، اثری آفریده‌اند که فراتر از داستان، سندی از یک دوران تاریخی شده است؛ سندی از ترس، مقاومت، نادانی، آگاهی، مهر، خشونت و زندگی.
این فیلم شاید در ساحت درام هنوز جای رشد داشته باشد، اما در بُعد فرهنگی و انسانی‌اش، جایگاهی ویژه دارد. باید به چنین آثاری نه با متر و معیار رقابت‌ در  اکران، بلکه با درک شرایط شکل‌گیری‌شان نگاه کرد. و در همین معنا، «بهانه‌ سکوت» یک خاطره‌ ماندگار  از زمانی است که جهان به سکوتی اجباری فرو رفته بود.
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها