جواد علیزاده گفت: به نظر من اقتصاد هنرهای تجسمی در ایران هرگز به مرحلهای نرسیده است که بخواهیم آن را پیشاشکوفایی قلمداد کنیم.
ر
جواد علیزاده یکی از چهرههای بنام کاریکاتور ایران در عرصه بینالمللی است. او جوایز بینالمللی متعددی را از آن خود کرده و ضمن همکاری با نشریات بینالمللی داوری رویدادهای مهمی را نیز در عرصه بینالمللی برعهده داشته است. او ضمن همکاری با مطبوعات، مدیر مسئول و سردبیر مجله «طنز و کاریکاتور» است. علیزاده معتقد است اقتصاد هنرهای تجسمی درایران بهویژه کاریکاتور به مرحله شکوفایی نرسیده و برای تحقق چنین امری باید کپیرایت در ایران پذیرفته شود در غیر این صورت با گذر زمان هیچ تحولی را در این حوزه شاهد نخواهیم بود و هر روز به نارضایتی جامعه کاریکاتوریستها افزوده میشود و بهتبع آن اوضاع اقتصادی نیز برای آنها سختتر میشود.
به نظر شما وضعیت اقتصاد تجسمی بهویژه کاریکاتور در ایران چگونه است؟
به نظر من اقتصاد هنرهای تجسمی در ایران هرگز به مرحلهای نرسیده است که بخواهیم آن را پیشاشکوفایی قلمداد کنیم. من سالهاست که با مطبوعات ایران بهعنوان کاریکاتوریست همکاری میکنم و خودم نیز بنیانگذار مجله طنزوکاریکاتور هستم از این رو در بطن کاریکاتور ایران هستم و نسبت به وضعیت موجود آگاهی کامل دارم و هر حرفی که میزنم حرفهایی است که اعضای صنف کاریکاتوریستها بارها و بارها به شکلهای مختلف آن را عنوان کردهاند. تا زمانی که حقوحقوق کاریکاتوریستها درایران رعایت نشود، نمیتوانیم ادعا کنیم که تحولی در وضعیت اقتصادی این هنر بهوجود آمده است. کاریکاتور هنری است که زندگیاش با مسائل لحظهبهلحظه مردم و بهتبع آن مطبوعات گره خورده است. محل عرضاندام یک کاریکاتور مطبوعات است اما متاسفانه کاریکاتور در مطبوعات ایران جایگاه خوبی ندارد و متاسفانه در مطبوعات ما سنت بدی جا افتاده که مدیر مسئول با انتشار هر کاریکاتور گویی دارد به کاریکاتوریست لطف میکند. ازاینرو مبلغ بسیار اندکی بابت انتشار هر کاریکاتور به او تعلق میگیرد که آن هم در طولانی مدت به او پرداخت میشود. گاه هم تلاشهای کاریکاتوریست برای دریافت حقوقش بینتیجه میماند. مثلا من ۲۰ سال پیش برای ۱۰ شماره نخست یکی از روزنامههای معتبر امروز که از رانت دولتی هم برخوردار است کاریکاتور کشیدهام و هنوز وجه آن را دریافت نکردهام. اگر همینطور جلوتر بیایم نشریات بیشماری هستند که با من کاریکاتوریست چنین رفتاری را کردهاند. این در حالی است که من چهره شناخته شدهای هستم و امضای بینالمللی دارم، حالا شما حسابش را بکنید با یک کاریکاتوریست جوان چه میکنند.
این موضوع چه آسیبی به هنر کاریکاتور در ایران زده است؟
شکوفا نشدن اقتصاد هنر در حوزه کاریکاتور موجب شده که کاریکاتوریستهای ایرانی چشم امیدشان را به جشنواره داخلی و خارجی بدوزند و همین امر موجب میشود که آنها بهجای این که خودشان سفارشدهنده اثرشان باشند به موضوعاتی بپردازند که مورد توجه هیات داوری جشنوارههاست. همین امر در درازمدت موجب شکلگیری نسلی از کاریکاتوریستها میشود که هویت ندارند و بود و نبودشان منوط به سفارشهایی است که جشنوارهها به آنها میدهند.
به نظر شما در گام نخست برای بهسامان رسیدن وضعیت کاریکاتور در ایران و در گامهای بعدی شکوفایی اقتصاد آن چه باید کرد؟
بهنظر من باید کاریکاتوریستها برای خودشان یک سندیکای مستقل داشته باشند و همهچیز در این سندیکا بهصورت دموکراتیک مورد بررسی و داوری قرار گیرد. وقتی کاریکاتوریستها مرجعی داشته باشند که بتواند حقوحقوق آنها را پیگیری کند و میزان دستمزدهای آنها را نظاممند کند، در این صورت شاهد اتفاقهای خوبی در عرصه کاریکاتور خواهیم بود. در حال حاضر تنها مرجعی که کاریکاتوریستها با آن در ارتباط هستند خانه کاریکاتور است که آن هم با کاریکاتوریستها رفتاری دموکراتیک ندارد و نمیتواند نقشی در بهبود وضعیت آنها داشته باشد.
وضعیت اقتصاد کاریکاتور در سایر کشورها چگونه است؟
با اینکه کاریکاتور هم یکی از شاخههای هنرهای تجسمی بهشمار میرود اما باید حساب آن را از سایر رشتههای هنرهای تجسمی مثل نقاشی یا مجسمه جدا کرد و اصولا کاریکاتور نهتنها در ایران بلکه در سایر کشورها هم آنچنان با درآمدزایی بالایی روبهرو نیست. من سالها پیش عضو سندیکای کاریکاتوریستهای آمریکا بودم و عضویت در این سندیکا فرصت خوبی را پیش روی من گذاشته بود. درآن دوران هنوز اینترنت بهشکل امروزیاش رواج نداشت و من ماهی یک کاریکاتور از طریق پست برای سندیکای کاریکاتوریستهای آمریکا میفرستادم و این کاریکاتور براساس تعداد نشریاتی که منتشرمیشد، برایم درآمدزایی میکرد. مدتی هم با نشریات سوئیسی همکاری داشتم، آنها هم چنین وضعیتی داشتند و اصولا در اروپا حقوق مولف رعایت میشود همین امر کمک میکند که اقتصاد هنرهای تجسمی در این کشورها شکل بگیرد و گاه یک هنرمند تنها با چند کاریکاتور بتواند هزینههای ماهانهاش را تامین کند و زندگی خوبی هم داشته باشد اما درایران هرگزحقوق یک هنرمند رعایت نمیشود، من ۳۰ سال پیش یک کار گرافیکی برای صادق هدایت انجام دادم، از این طرح گرافیکی به شکلهای مختلف استفاده شده و میشود، حتی دیدهام بهعنوان آرم نشر نیز از آن استفاده کردهاند و امضا و هویت آن از بین رفته است! اگر انجمن قدرتمندی داشتیم و حقوق مولف رعایت میشد، هرگز شاهد چنین مسائلی نبودیم. تعداد هنرمندانی چون من در کشور ما کم نیستند و با وجود چنین مسائلی هرگز نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که اقتصاد هنرهای تجسمی در عرصه کاریکاتور در ایران به نتیجه برسد.
انتهای مطلب/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است