کریستف رضاعی در نخستین تجربهاش بهعنوان ناشر موسیقی با مشکلات عدیدهای روبهرو شده است،مشکلاتی که ضربات زیادی را به فروش آلبوم اش زد.
کریستف رضاعی، با ساخت موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» توانست بلافاصله پس از «ماهی و گربه» توجه مخاطبان سینما را به خود و موسیقیاش جلب کند. اقبالی که در نیمههای راه و پس از موفقیت در ساخت این کار، او را مجبور به عذرخواهی از مردم و شنوندگانش کرد. اقبال رضاعی آنجا بود که پس از اکران فیلم و شنیده شدن موسیقی متن، همزمان با اکران فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» در سینماها، خیلی سریع تکآهنگ «کیسه» در میان مردم دست بهدست و تبدیل به قطعهای فراگیر (هیت) شد.
پس از آن آلبوم مجموعه موسیقیهای متن این فیلم را موسسه «میم» که مدیریتش بهعهده شخص کریستف رضاعی است منتشر کرد. اما اتفاق نامیمونی که او را پس از انتشار مجبور به عذرخواهی از مخاطبانش کرد این بود که سیدیهایی که شرکت شیما فیلم در اختیار موسسه قرار داده بود، با مشکلات چاپ و تکثیر مواجه شد و پروسه تحویل آنها در ۷ مرحله با تاخیر انجام شد. آلبوم موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» دهم شهریورماه درنهایت وارد فروشگاههای موسیقی شد و شرکت پخش جوان آن را در سراسر کشور توزیع کرد.
این آلبوم که با استقبال گسترده مردم مواجه شده بود و در فروش اینترنتی تاکنون رتبه اول را داشته، در تیراژ ۵ هزار عدد منتشر شد و درواقع همه آلبومهایی که تولید شده بود به فروش رسید اما کریستف رضاعی با شرکت شیمافیلم که تولید آلبومها را برعهده داشت با مشکلاتی مواجه شد.
رضاعی در اینباره به ایلنا میگوید: من در ابتدا باید از همه فروشگاههای پخش و مردمی که آلبومها را با مشکل خریداری کردند عذرخواهی کنم. متاسفانه سیدیهایی که شرکت شیمافیلم در اختیار ما قرار داد با مشکلات چاپ و تکثیر مواجه بود و این مساله بعد از توزیع در بازار مشخص شد چون امکان تست همه سیدیهای چاپشده وجود نداشت و پروسه تحویل آنها در ۷ مرحله انجام شد که با تاخیر هم همراه بود.
به گفته او با شرکت شیمافیلم قرارداد حرفهای بسته و در تاریخ ۲۱ مرداد همه هزینههای قرارداد را به آنها داده است: متاسفانه بعد از این قرارداد شرکت شیمافیلم آلبومها را حدودا با سه هفته تاخیر در مراحل مختلف به من رساند. بعد از این ماجرا مردمی که آلبوم را خریداری کردند، برخی متوجه مشکل آن شدند. یعنی آلبوم در دستگاههای پخش آنها اجرا نمیشد.
رضاعی که پیش از این با ایسنا درباره آلبوم و مشکلات آن صحبت کرده بود در همان مصاحبه نیز اشاره کرده بود که تکثیرکننده برای درآمدزایی، پول کمی برای خرید سیدیها خرج کرده و این بهزعم او خیلی توهینآمیز است. او میگوید تماس با او بهعنوان ناشر این آلبوم ضروری بوده است: متاسفانه من با شرکت شیمافیلم صادقانه قرارداد بستم و انتظار رفتار صادقانهای داشتم. کار این شرکت باعث شد نهتنها سیدیهای خراب به دست مردم برسد بلکه بازار فروش آلبوم هم دچار مشکل شود.
بیشک فروش ۵ هزار نسخه در عرض ۱۵ روز در شرایط کنونی نشر موسیقی ایران، رقم قابلتوجهی است. رضاعی قرار است بهزودی آلبومهای جدیدی را با شرکت تولید دیگری توسط پخش جوان وارد بازار کند.
دراینباره نیز نیما جوان (مدیر شرکت پخش جوان) درباره مشکلاتی که در پخش آلبوم با آن مواجه شده، توضیح داد: شیمافیلم تعهد داده بود تولید و بستهبندی آلبوم را در ۵ هزار نسخه طی پانزده روز انجام دهد اما این پروسه ۳۸ طول کشید. همین مساله نیز ضربه اول را به فروش آلبوم زد. فروشگاههای موسیقی در اولین سفارش خود ۴ هزار نسخه درخواست کردند درحالیکه روز توزیع سراسری آلبوم ما تنها ۲۱۰۰ نسخه در اختیار داشتیم. همین باعث شد که ما سفارشها را نصف کنیم. خوشبختانه در ادامه هم این آلبوم با استقبال مواجه شد ولی باز شرکت شیمافیلم نتوانست آلبومها را در تعداد درستی به ما برساند و درنهایت مساله منجر به قطع همکاری با این شرکت شد.
آلبوم موسیقی «در دنیای تو ساعت چند است» قرار است از امروز با بستهبندی جدید در فروشگاهها عرضه شود. بنا به صحبتهای جوان، آن تعداد از خریداران که آلبومهای خراب در اختیار دارند؛ میتوانند با شرکت پخش جوان تماس بگیرند و از طریق پیک یا مراجعه حضوری آلبوم خود را تعویض کنند.
یکی از تکآهنگهای آلبوم «در دنیای تو ساعت چند است» کریستف رضاعی، تکآهنگ «کیسه» است. در سال ۱۹۴۷ خوانندهای کوبایی به نام اوسوالدو فارِس ترانهای نوشت و بر اساس یک ملودی فولکلور اسپانیایی (لاتین) قطعهای با ترجیعبند Quizas, Quizas, Quizas اجرا کرد.
این قطعه که در بیشتر رادیوهای لاتین زبان آن زمان بهطور مکرر تکرار و پخش میشد، با مورد استقبال قرار گرفتن از سوی بیشتر رادیوهای اروپایی و آمریکایی غیر لاتین با توجه به تکنولوژی آن زمان خیلی زود به قطعهای فراگیر و اصطلاحا «کالت» تبدیل شد و مورد بازخوانی در زبانهای مختلف قرار گرفت.
شاید آن زمان که خواننده کوبایی در استودیو مشغول ضبط این قطعه بود هرگز فکرش را هم نمیکرد چند سال بعد در کشور ایران به یکی از زبانهای محلی ایران یعنی گیلکی ترانهای روی این آهنگ نوشته شود و یک نفر این ترانه را در رادیو گیلان اجرا کند و سپس سالها بعد یک کارگردان فیلم اولی که سن کمی هم ندارد و این قطعه را سالها قبل از رادیو گیلان شنیده و به آهنگساز دورگه ایرانی-فرانسوی فیلمش پیشنهاد بدهد موسیقی فیلمش را بر اساس واریاسیونهایی از همین قطعه بسازد و موسیقی این فیلم آنچنان مورد توجه قرار بگیرد که آهنگساز آن را بهطور مستقل روانه بازار موسیقی کند.
نگار حسینخانی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است