به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، رسول شادمانی در یادداشتی به بررسی فیلم «درخت گردو» به کارگردانی سعید ملکان که در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش در آمده است، پرداخت.
متن یادداشت وی به شرح زیر است:
«به دیدن فیلم خوب از محمدحسین مهدویان عادت کردهایم. او اینبار با «درخت گردو» به موضوعی ملیمیهنی پرداخته است که ۳۲ سال از قاب تصویر سینما مغفول مانده بود. تراژدی غمبار بمباران شیمیایی سردشت در سال ۱۳۶۶ که شاید کسی جز مهدویان نمیتوانست از منظر سینما به آن بپردازد. «درخت گردو» فیلمی موفق است که دلیل موفقیت آن بیش و پیش از هر چیز خود محمد حسین مهدویان است. او درام را خیلی خوب میشناسد و از مستندترین روایات قصه میسازد. مهدویان با مهندسی ساختمان درام، مخاطب را محو داستان میکند.
او در «درخت گردو» داستان یک کُرد شریف و عاشقپیشه را بهگونهای روایت میکند که جنگ پیرنگ آن قرار میگیرد. اوس قادر عاشق زن و فرزندانش است و در کنار آنها و هم روستاییهایش روزگار میگذراند که سایه شوم جنگ تمام آرامش او را یکجا میگیرد و به یغما میبرد. او دایرهالمعارف واقعۀ غمبار بمباران شیمیایی سردشت است که فیلم از آخرین لحظات عمرش آغاز میشود. راوی فیلم آموزگار روستا در آن سالهاست که اکنون بر بالین اوس قادر که روزگاری ندای مظلومیت مردم سردشت را در دادگاه لاهۀ هلند فریاد زده و به ثبت رسانده حاضر شده است. قصه از زبان او روایت میشود و فلاشبک میخورد به سال ۱۳۶۶، زمانیکه سردشت توسط نیروهای بعثی و در خلال جنگ عراق با ایران بمباران شیمیایی میشود.
پرداختن به فیلم «درخت گردو» از دو منظر قابل بررسی و اهمیت است. اول بحث محتواست.
روایت فاجعهای انسانی که در دل تاریخ بشریت به ثبت رسیده و به شکل عجیب و شاید معناداری در فرهنگ و هنر ما مورد غفلت قرار گرفته است. رویدادی تراژیک و جانسوز که در هفتم تیر سال ۱۳۶۶ رخ داد و طی آن ۱۱۰ تن از هموطنان غیر نظامی ما اعم از زن و کودک جان باختند و بیش از ۸ هزار تن در معرض گازهای سمی و شیمیایی قرار گرفتند. رویداد تلخی که اگر در آمریکا و کشورهای اروپایی صورت گرفته بود تاکنون با بلندگوهای سینما گوش فلک را کَر کرده بودند، مانند هولوکاست و وقایع جنگ جهانی اول. حال اینکه ضمن احترام به ساحت محترم همۀ مردمان، این روزها سینماگران ما در تریبونهای رسمی و غیررسمی و در تحرکاتی معنادار – در محکومیت نظام – ابراز و اظهار همدردی با کشتهشدگان هواپیمای اکراینی میکنند!! موضوع از حیث انسانی و میهنی بسیار مهم است و خوش به غیرت مهدویان که پی به این اهمیت برده است.
اما به لحاظ ساختاری نیز مهدویان کاری سخت را انتخاب کرده و شاید سختترین فیلمش را ساخته است. فیلم از تکنیک کارگردانی بسیار خوبی برخوردار است. هوشیاری مهدویان در فیلمبرداری فیلم با نگاتیو ۱۶ فضا را برای مخاطب بسیار باورپذیر کرده است. صحنهها کاملا واقعی طراحی شدهاند بهگونهای که اگر حضور اوس قادر (پیمان معادی) در قاب تصویر نبود مصور کردن تهران دهه ۶۰ را میپنداشتیم که از آرشیو استفاده شده باشد.
رابطه بین شخصیتها منطقی و منسجم است. پیمان معادی بهترین انتخاب برای ایفای نقش اوس قادر بوده که بهحق فوقالعاده نیز ظاهر شده است. معادی با ایفای این نقش بدون تردید از مدعیان تصاحب سیمرغ بازیگری است. بازی بچهها بسیار روان و باورپذیر است و حتی حیوانات موجود در فیلم نیز که وضعشان در اثر عارضه شیمیایی مختل شده است کاملا حس را منتقل میکند. در این میان انتخاب مهران مدیری برای ایفای کاراکتر دکتر، قدری آزار دهنده است که البته آن نیز آسیبی به فیلم نزده است.
داستان و تم اصلی فیلم حزنانگیز است و بیشک نمیتوان آن را ایرادی بر فیلم دانست چرا که برخی معتقدند مهدویان تلاش دارد با مرثیهسرایی اشک مخاطب را درآورد و این در حالی است که، یکخطی داستان آنقدر اندوهناک است که به خودی خود مخاطب را ملتهب میکند، حال اینکه هنر مهدویان در بستن قابها و چیدن میزانسنها و ایجاد موقعیتها و خلق سکانسهایی چون مرگ شاعرانۀ گنجشکها، زیر دوش رفتن اوس قادر با فرزندانش، خاکسپاری فرزندان اوس قادر به دست خود او، این حس را بهخوبی به مخاطب القا کرده که در غیراینصورت میبایست بر او ایراد وارد میشد.
«درخت گردو» فیلمی ماندگار در سینمای ایران خواهد بود که امید باید داشت به خلق چنین آثاری که ساحت شریف سینمای ایران را متعالی میکند.»
There are no comments yet