منوچهر دین پرست | فیلم «52 هرتز» نشان داد که سازندگان آثاری با موضوعات اجتماعی، به ویژه موضوعات معطوف به مواد مخدر و فقر و سرقت و حاشیه شهرها را باید جدی گرفت. اين اثر، فیلمی غافلگیرکننده نبود، اما میتوان نمای کلی و کانون آن را به خوبی درک کرد و حتی برای مخاطب سرگرمکننده باشد.
ژاکو فان دورمل (کارگردان) ارتباط عجیبی با پروردگار دارد. این را میتوان از فیلم «نسخه جدید انجیل» کاملا احساس کرد. فیلم «روز هشتم» یکی از دیگر از تجربههای این فیلمساز برای ترسیم انسان در مواجه با حقانیت خداوند است.
قهرمان این داستان که یک مامور مرگهای غیراتفاقی است، از وضع مالی خوبی برخوردار نیست، چراکه تعداد محدودی از شرکتهای قتل، با هم تبانی کردهاند و پروندههای قتل را بین خودشان تقسیم میکنند. در آن جهان خیالی، فساد چنان سیستماتیک است که حتی به شرکتهای خدماتی هم راه یافته است...
ضرورت به کارگیری همه اهرمهای تبلیغاتی برای رسیدن به یک اجرای درست
رییس سازمان سینمایی در گفتوگوهای متعدد خود، دستیابی سینماداران به گردش مالی پس از دو سال ورشکستگی کرونایی را به عنوان استراتژی کوتاهمدت برای سرپاماندن سالنهای سینما عنوان کرد و حالا، در آستانه سال جدید، یک رویکرد منطقی در چینش اکران به کار گرفته شده است.
نگاهی به اجرای نمایش «از نظر سیاسی بی ضرر» در ایرانشهر
نمایش «از نظر سیاسی بی ضرر» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشت کوهی که در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود، به جز چند دیالوگ و حرکات نمایشی هجو آمیز که اگر از آن بگذریم، نمایش مربوطه، یک کمدی سیاه ایرانی می باشد.
ایرج طهماسب را باید «سلبریتی در تراز انسان» دانست که بیترس از قضاوتهای احتمالی عقدهگشایان، وظیفه انسانی خود را برای جلب توجه عواطف انسانی نسبت به آنچه بر کودکان غزه میگذرد ایفا کرده است و باید او را ستود.
یکی از بارزترین مشخصههای سینمای ایران در دوران کنونی پیشتازی کمدیهاست. به همین بهانه تماشای یکی از کمدیهای سرگرمکنندۀ سینمای آمریکا اثر مل بروکس خالی از لطف نخواهد بود.
اين روزها كه 10 سال از آن ماجرا ميگذرد با خودم ميگويم اگر يكي از اين حاشيههاي جشنواره 42 فيلم فجر 10 سال پيش رخ ميداد چه ميشد؟ اگر ماجراي كراوات و روسري در آن سالها رخ ميداد چه به سر سينما و سازمان سينمايي ميآمد؟ در اين 10سال تحول بزرگي در احوال دلواپسان رخ داده كه واقعا جاي خوشحالي است.
از «مجنون» تا «معجزهپروین»، از «پرویز خان» تا «صبح اعدام»، از «احمد» تا «آسمان غرب»، از «قلب رقه» تا «آبی روشن»، از «آپاراتچی» تا «تمساح خونی»، از «باغ کیانوش» تا «دروغهای زیبا»، همگی فیلمهایی بودند که طیفهای سنی مختلف و سلایق گوناگون را میتوانند در سال ۱۴۰۳، راهی سینماها کنند و از این جهت، سال آینده، سال پررونقی برای سینما و مردم خواهد بود.
آیا میشود یک بار برای همیشه از این خواب سیاه و پر از نفرت بیدار شد و سینما را لابهلای این حجم از منفعتطلبی و لجبازی جستوجو کرد؟ میشود جای سیاه انگاری، روبهروی تپه ایستاد و رنگهای رنگین کمان را شمرد؟
نگارنده شاید در طول جشنواره بیشترین نقدها را نسبت به این رویداد داشته و خصوصا در باب داوری ضعیف، انقلتهای قوی داشتهام، ولی درآویختن با محمد خزاعی برای ایراد غلط یک کلمه را نهایت سستی استدلال مخالفان و فقدان وجاهت نقد دراین زمینه میدانم.