بازیهای متوسط و به طور کلی بزرگسالان فیلم و فیلمنامه ضعیف در میان تصاویری با فیلتر قدیمی و بازسازی حال و هوای گذشته به تصویر کشیده میشود، «تابستان همان سال» را با ریتمی کشدار و داستانی کند روبهرو میکند که در اواخر آن تماشاگر با دیدن چندین بار فیدآوت، میتواند فیلم را پایان یافته تلقی کند.
نقدی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «تمساح خونی»
هر چند فیلم از نظر ریتم و کشش، گاهی دچار افت شده و فقدان خوراک دراماتیک کافی، باعث میشود که مخاطب از جایی به بعد، مدام به ساعتش نگاه کند، اما در مجموع میتوان گفت جواد عزتی توانسته در قامت یک کارگردان سینما، حتی بهتر از یک بازیگر آشنا که در طول سالها میرود که بازیاش برای مخاطب تکراری شود عمل کرده و نوید ظهور جریان جدیدی را به سینمای ایران بدهد. *سحر ناسوتی
نقدی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «تمساح خونی»
کارگردان/بازیگر، با تکیه بر تجارب و شناختش از کمدی موقعیت، تلاش دارد تا در اولین فیلمش، استانداردهای موجود در سینمای کمدی را رعایت و حتی در یکی دو سکانس ویژه، توانایی خودش را در جمع و جور کردن خوب کار به نمایش بگذارد و به نوعی به کمال مطلوبِ خوش بودن با فیلم برسد.
یادداشتی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «بیبدن»
در سینمای امروز از دستمایههای متفاوتی برای بیان موضوعات اخلاقی استفاده میشود. دادگاه و پروندههای جنایی یکی از شاخصترین دستمایهها محسوب میشود. «بیبدن» سعی دارد تا از این دستمایه استفادهای اخلاقی و اجتماعی داشته باشد.
یادداشتی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «تابستان همان سال»
در جهان فیلمبازها چند رکن قابل توجه برای توصیف یک فیلم و یک لحظه سینمایی وجود دارد. فیلم «تابستان همان سال» ساخته محمود کلاری یکی از ارکان مهم در این بحث را به کار گرفته است؛ نگاه خیره!
نقدی بر آثار چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛ «تمساح خونی»
«تمساح خونی» تلاش قابل توجهی برای گرفتن خنده و ایجاد فضایی ریتمیک دارد. حال این تلاش به بسته به منطق روایی و بصری فیلم قابل ارزیابی است. منطقی که به مدد موقعیتهای متعدد کمیک و جامپکاتهای پشت سرهم به خوبی شکل نمیگیرد.
نقدی بر «دروغهای زیبا»/ چرا مرتضی آتش زمزم «دروغهای زیبا» را در بنگلادش ساخت؟
با اینکه یک فیلم خوش ریتم را در جشنواره امسال بر پرده سینما دارد اما استفاده ابزاری او در این فیلم از تضاد پرداخت به مقوله زن در سینمای ایران و جهان و نگاه توریستی به کشوری که فیلم در آن ساخته شده است، مشهود است.
هنگامی که یک بحث مهم برای بازی با احساسات مخاطب مطرح میشود. مرز باریکی میان ژانر کمدی و ملودرام کشیده میشود. «شکار حلزون» با قرار دادن خود در این مرز ریسک بزرگی کرده است. ریسکی نافرجام و بیحساب!
کیانوش عیاری همه را (چه قشر ضعیف جامعه و چه قشر متوسط به بالا را) در یک جا جمع کرده تا بگوید جنس زندگی آدمهایی که به آنجا وارد میشوند یکسان نیست. آنها که روز و شبشان دغدغه قرض و طلب و و بدهکاری و... دارند کجا و مسافران آن ویلا که میآیند و میروند کجا؟ و این دغدغههای متفاوت است که سبب میشود آنها درگیر نزاعهای پوچ و بیمعنی درون خود شوند و در لایههای زیر متن این فیلم ساده و بیآلایش مورد توجه مخاطب قرار گیرند...
یکی از اتفاقات بیسابقه، همگرایی چشمگیری است که امروز در میان مجموعههای فرهنگی کشور در حوزه سینما شکل گرفته است. چنین همگرایی، همافزایی و تعامل عمیق در سطح نهادهای جبهه فرهنگی انقلابی از سازمان اوج، تا حوزه هنری، از صدا و سیما تا بنیاد روایت فتح، از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا سازمان فرهنگی هنری شهرداری و مراکز سپاه و بسیج واقعا بیسابقه است که نقطه اتصال این هارمونی شخص رئیس سازمان سینمایی کشور است.