مجید مجیدی گفت: سالها پیش هشدار دادم که صدای پای ابتذال دارد میآید و دیری نخواهد پایید که ابتذال پیکره سینما را دربرخواهد گرفت. امروز شاهد این هستیم که پیکره سینما را ابتذال گرفته و امروز گویی بر سینمای واقعی ما غبار مرگ پاشیده است و به یک سینمای بی هویت که مشخص نیست متعلق به کجاست، تبدیل شده است.
یکی از مشکلات بزرگ سینمای مستند، جذب سرمایه است، سرمایه دولتی محدود است و بخش خصوصی کمتر تمایل به تولید آثار مستند جدی، انتقادی و با رویکردهای هنری و تجربهگرایانه دارد.
در ادامه ماجرای «زخم کاری3» سمیرا، بیش از پیش درگیر بازیهای قدرت مالک شده است البته این درگیری این بار دو طرفه است و مالک هم خواه ناخواه به بخشی از بازی سمیرا تن داده است. او که زمانی یک زن قدرتمند و مستبد بود، اکنون به شریک جرم مالک تبدیل شده و در جنایات او شریک است. اما آیا او واقعاً از دل و جان با مالک همراه است، یا این که صرفاً به خاطر حفظ قدرت و موقعیتش در این بازی باقی مانده است؟ این پرسشی است که ذهن مخاطب را به خود مشغول میکند.
سیدمحمدسلیمانی | «در جهنم باران نمیبارد» روایتی نمادین و بیزمان و مکان ازدرگیری آحاد جامعه انسانی با پدیده جنگ بوده و نگاه تجربی فیلمساز بر کنار هم قرار دادن برشهایی از زندگی آدمهایی با خاستگاههای مختلف جنسیتی،اعتقادی و اجتماعی متمرکز است.
«میدون ملاقات» در صورت ارتقا و توجه به استانداردهای مناسب میتواند نقاط قوتی داشته باشد. این برنامه با استفاده از فرمت ریالتی شو بهعنوان ابزاری قدرتمند برای آموزش و تحلیل کسبوکارها عمل کند. طراحی جذاب و قابلیت ایجاد هیجان و درام در جذب مخاطب میتواند به نفع برنامه باشد، به شرطی که محتوای آن به تحلیلهای واقعی و مشاورههای عملی تبدیل شود.
باید گفت: این آشفتگیها سبب نامستحکمبودن نمایش چاپلین میشود. جایی که داستان تاریخی روایت نمیشود و مخاطب با تکههای نامنسجم شواهد تاریخی شنیدهشده مواجه میشود. اثری که خودش را از اثر ناب هنری جدا میکند و به بیان مکررات بسنده میکند.