مجموعه رسانهای صبا دوازده سال پیش ابتدا در قالب هفتهنامه و سپس به صورت روزنامه، با حضور جمعی از بهترینهای رسانه آغاز کرد و سوم خرداد 1403 در چهار بخش روزنامه صبا، صباخبر [پایگاه خبری صبا]، ماهنامه صبا و باشگاه فیلم و عکس صبا، از دوازدهسالگی گذر کرد.
ما بادیگارد ایدئولوژیهای خود شدهایم؟ وطن کجاست؟ مردم کجا هستند؟ درگذشت «شهادتگونه» سیدابراهیم رئیسی (به تعبیر رهبر انقلاب)، سیمایی دیگر از یک چهره خدمتگزار را ترسیم کرد و خداحافظی «رجاییگونه» او، همه را به سمت گذشته و تقاطع مهم تاریخی چهل سال اخیر برد.
محمدعرفان صدیقیان | «مست عشق» به لحاظ ارزشهای بصری و تکنیکی دارای وجوه برجستهای است. ریتم مناسب و بافت بصری چشم نواز آن میتواند تجربه متفاوتی را برای مخاطبان سینمای ایران ایجاد کند.
«مست عشق» به بهانه داستان شمس و مولانا میخواهد بذر تردید درباره ماهیت «چیستی» را در دل و جان تماشاگر خود بیفکند و داستان اسارت انسان در سیاهچال عادت و تکرار را به تصویر بکشد.
«مدیر مدرسه» ما را به بازنگری نگرش درباره مدرسه و تعریفمان از مدرسه سوق میدهد. مدرسه نهادی است برای رشد جمعی و امکان تشکیل یک جامعه کوچک که تمرین روابط اجتماعی در آن صورت بگیرد و مدرسه بایستی امکان جامعهپردازی بدهد نه فردپروری؛ هستیشناسی اجتماعی مدرسه بایستی بازتعریف شود و کارکرد اصلی مدرسه دوباره در مرکزیت تصمیمات قرار بگیرد؛ مدرسه باید امکان انتقال تعلیمات عمومی را فراهم کند و نظام محفوظات بایستی کنار رود و منطق تفکر انتقادی و رشد همراه با پرسشگری جایگزین شود.
عدهای از منتقدان و فعالان رسانه، معتقدند شکست فیلمها در اکران، نشانه مدیریت ضعیف سینماست. نکته جالب آن که همین افراد، نسبت به این که چرا مدیران فرهنگی آمار گیشه را نشانه حال خوب سینما و مخاطبانش میانگارند، منتقدند و در نهایت این تسلسل معیوب، ممکن است به جایی برسد که به جایگاه سینما لطمه بخورد.
مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: نحوه مدیریت سینمای ایران با جزایر مدیریتی متکثری که تنها در ظاهر از یکدیگر شناخت دارند و در واقع فرسنگها میان آنها فاصله است، سببساز نبود انسجام میشود و در این شرایط، برای تصمیمگیری، زمینه واحدی وجود نخواهد داشت.
چرا به جای سرکوب کردن امثال فرهاد توحیدی و حسن فتحی که دیگر سراغ ساخت اثری چون «مست عشق» نروند؛ آنها را تشویق نکنیم که خود را قویتر کنند و مجدد سراغ چنین سوژههایی بروند؟ چرا حذف و کار نکردن آدمها، دستور کارِ نقدها شده است؟
در حاشیه نمایشگاه « نویزآف » با آثاری از امیر عباسی؛