اخیرا به نقل از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد که «محمد خزاعی» کارهای نیمهتمامی دارد که با مدیریت او تا پایان دولت به اتمام خواهد رسید. اما این «کارهای نیمهتمام» چیست؟ و رئیس سازمان سینمایی چگونه میتواند در راه رسیدن به اهداف ترسیمشده روزهای موفقی را پشت سر بگذارد؟
علیرضا معاف مشاور وزیر فرهنگ در یادداشتی به تحلیل و بررسی ابعاد ساخت بزرگترین کاخ جشنوارهای ایران، آسمانه هنر توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت مردمی پرداخت.
نمایشنامه برجسته «گالیله» برتولت برشت به تهیهکنندگی «آزیتا موگویی» و کارگردانی «شهابالدین حسینپور» در حال سپری کردن شبهای اجرایش در سالن اصلی مجموعه «تئاترشهر» است. نمایشی که بیش از 2 ساعت تماشایش وقت میبرد اما این زمان طولانی به وسیله گالیلهای قدرتمند در صحنه حس نمیشود و در مخاطب ادامه مییابد. نمایشی که برگ برندهاش «فرهاد آییش» است.
سخنان اخیر نایبرئیس هیئتمدیره نماوا بخشهای مختلفی داشت که برخی از آنها غلط نبودند [و ناخواسته آدرسهای درستی میدادند] اما با لحن تند و صریحی بیان شدند و به چشم آمدند. واقعیت این است که دو پلتفرم فیلیمو و فیلمنت آغازگر اختلال در مناسبات حرفهای و قواعد اقتصادی سینما بودند و اگر قرار است در دعوای اخیر، به دنبال مقصر بگردیم، شاید بهتر و ضروری باشد تحقیق و تفحص لازم درباره همه مصادیق مطرح شده صورت بگیرد...
یک منتقد، کارگردان و نویسنده، مستند «قویدل» را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد کار مهمی که فیلم انجام داده است، بیان یک روایت بسیار تلخ و تکاندهنده در دل یک روایت جذاب است.
محمد خزاعی در یک سال اول حضورش در سازمان سینمایی باید یک خاکبرداری عظیم انجام میداد و شکلی تازه از کار را تعریف میکرد. تمهیدات او برای شکل گیری سینما در فضای جدید جواب داد و مردم بعد از کشمکشهای بسیار در سال 1402 دوباره به سالنهای سینما برگشتند.
بیشترین تلاش مهدی فرشیدی سپهر نویسنده و کارگردان سرود- نمایش «عطر آدم»، در خلق فضا و اتمسفری ویژه برای برونریزی احساسات صادقانه و عمیق تماشاگران و رویارویی آنها با درونیات خود بوده است.
امیرحسین مدرس در سری جدید، اجرای آرام و به قاعدهای دارد. به قیمت ایجاد تعلیقهای کاذب و بیجا، شرکتکننده را دچار استرس نمیکند و با نظر به جنبههای پررنگ فرهنگی و هنری برنامه، از گمراه کردن او یا طرح بحثهای انحرافی، اجتناب دارد.
آیا باید صرفا مخاطبی را که برای خوردن غذای پرحجم اما نه چندان بهداشتی صف میکشد (و شاید یک بار در ماه غذاخوردن را به شکل تفریح میبیند) زیر سوال برد؟ طبیعی است که سینمای سرگرمکننده هم باید موجودیت داشته باشد اما چرا هدفگذاری متولیان فرهنگ و آرمانشهر بخش نخبهگرای جامعه با این خروجی همسان نیست و اساسا چرا بین این هدفگذاریها تا این حد فاصله وجود دارد؟