در سالهای اخیر، سینمای ایران بیش از گذشته به تجربهگرایی در ژانرها، لحنها و ساختارهای تازه روی آورده است؛ مسیری که از نظر هنری، اتفاقی مثبت و ضروری به شمار میآید. اما گسترش این مسیر، بدون ایجاد زیرساختهای فرهنگی و آموزشی متناسب، میتواند آسیبهایی جدی برای مخاطب به همراه داشته باشد. فیلمهایی با مضامین تلخ، خشن، یا پیچیده از منظر روانشناختی، اگر بدون دستهبندی مشخص سنی و هدایت صحیح تماشاگران نمایش داده شوند، نه تنها از کارکرد اصلی خود دور میشوند، بلکه ممکن است پیامدهای منفی روانی نیز بهجا بگذارند.
در یادداشت امیر افشارفتوحی منتقد سینما و فعال رسانه آمده است: در روزگاری که جهان درگیر کابوس کرونا شده بود و فاصلهگذاری، قرنطینه، اضطراب و تنهایی تبدیل به عناصر روزمره زندگی شدند، ساخت فیلم بلند داستانی آن هم با تمرکز بر همان وضعیتِ ملتهب و در همان دوران پاندمی، نه فقط یک اقدام هنری، بلکه نوعی مسئولیت اجتماعی تلقی میشود. فیلم لوباجت «بهانه سکوت» ساخته رحمانی، که چهارشنبه هفته گذشته در گروه هنر و تجربه رونمایی شد از دل چنین ضرورت و شجاعتی بیرون آمده است و فیلم بی آن که داعیه مستندسازی داشته باشد، اکنون بدل به سندی از زیسته افراد یک جامعه در آن برهه شده است.
محسن اسلام زاده، مستندساز معتقد است سالهاست که جنگ، جنگ رسانهای است و دوربین مستندساز به اندازه یک جنگده موثر است چون میتواند افکار عمومی را جهتدهی کرده و حقیقت را به دنیا مخابره کند.
«استلان اسکاشگورد» بازیگر سوئدی فیلم «تلماسه ۲» (Dune: Part Two) در جشنواره فیلم کارلووی واری ادعا میکند که «اینگمار برگمان» یک نازی بوده و برای مرگ هیتلر گریه کرده است.
حسین کیانی درام نویس و کارگردان تئاتر در آیین شب چراغ نمایش «روز واقعه» تصریح کرد که این فیلمنامه استاد بیضایی مهمترین درام تاریخی ادبیات سینمایی ما در حوزه وقایع عاشورا و کربلاست.