محسن آزرم مولف کتاب «هفتاد و پنج سالِ اول به روایت بهمن فرمانآرا» است که توسط نشر چشمه راهی بازار کتاب شده است در گفتگو با خبرنگار سینمایی صبا درباره علت پرداختن به موضوع تاریخ سینمای ایران گفت: به نظر من، ما در ایران تاریخ سینما را خیلی کم میدانیم و صرفا استناد ما به نوشتههایی است که در روزنامهها، مجلات و خبرگزاریها منتشر میشوند. معمولا سراغ خود آدمها نمیرویم که درباره کارنامهشان چیزی بپرسیم یا بخواهیم چیزی را بدانیم البته روایتهای شفاهی و زندگینامهها چند سالی است که رونق گرفته اند ولی باز هم کم و محدود است. برای اینکه بتوانیم این زندگینگارهها را کنار هم بگذاریم و بخشهای مشترکشان را انتخاب کنیم و از دلش به یک تاریخ برسیم، خیلی راه داریم.
وی درباره اینکه چرا بهمن فرمانآرا را موضوع کتاب خود کرده است، عنوان کرد: به نظر من بهمن فرمانآرا یکی از شخصیتهای مهم تاریخ سینمای ایران است. وی از جنبه فیلمسازی تنها تهیهکننده سینمای قبل از انقلاب است که تهیه فیلمهای تراز اولی یا سینمای روشنفکری را برعهده داشته و در سینمای خارج از ایران هم در تولید و پخش فیلمها تاثیرگذار بوده است. همین چند جنبه بودن کارنامه ایشان مرا کمی کنجکاو کرد که به سراغشان بروم و در نهایت چاپ زندگینگارهشان به یک خواسته ۲ طرفه تبدیل شد.
آزرم ادامه داد: فرمان آرا در حال حاضر به ۷۹ سالگی نزدیک میشود اما اصل ایده از ۷۰ سالگی ایشان شروع شده است به این صورت که بعد از مصاحبهای، از ایشان پرسیدم چرا مایل به نوشتن زندگینامهتان نیستید و ایشان پاسخ دادند که چرا خودت این کار را نمیکنی؟
مولف کتاب «عکسهای منتشر نشده» از مدت زمان نگارش کتاب اظهار کرد: دردسرهایی که من در زمانهای گذشته در عالم مطبوعات میکشیدم، اجازه نمیداد که بیشتر کار کنم اما فراغت این سالها فرصتی را برای من پیش آورد که نزدیک به ۲ سال حدود ۸۰ ساعت با بهمن فرمانآرا مصاحبه کنم و از دل این هشتاد ساعت این کتاب بیرون بیاید. بخش عمدهای از نگارش و مصاحبهها همزمان انجام میشد ولی عملا یک سال آخر نگارش آن متمرکزتر بود و حدود سه سال به طول انجامید.
وی درباره فرم و محتوای کتاب بیان کرد: در این کتاب که به صورت زندگینگاره از ابتدا تا همین الان زندگی ایشان اعم از شخصی و سینمایی نوشته شده است، بهمن فرمانآرا از زبان خود درباره دنیایی که دیده، دوستانش، نویسندهها، روشنفکران و فیلمسازان میگوید. از هوشنگ گلشیری تا مارتین اسکورسیزی، از ابوالحسن نجفی تا پل نیومن، از نعمت حقیقی تا شرلی مکلین و هر کسی که در زندگی ایشان بوده، کار کرده و برخوردی داشته که میتوانست مسیر زندگیشان را عوض بکند در این کتاب وجود دارد.
عکسها و دستخطهای دیده نشده بهمن فرمانآرا
این منتقد و پژوهشگر تاکید کرد: کتاب پُر و پیمانی است، یک سری عکسها و دستخطهای دیده نشده در کتاب است. به نظر من در این متن هزاران هزار نکته وجود دارد که قبل از این جایی منتشر نشده است و فکر میکنم زندگی بهمن فرمانآرا که رابطهشان فقط با سینماگران نیست بلکه با روشنفکران، نویسندهها و بخشی اعظمی از آدمهای جامعه بوده است برای هرکسی میتواند جذاب باشد چراکه از این نظر برای خود من هم بسیار آموزنده بود.
مولف کتاب «عطر از نام» با اشاره به روند کتاب که هم ترکیب خطی دارد و هم ندارد، درباره گیج نشدن مخاطب خاطرنشان کرد: روایت کتاب مثل حافظه آدمیزاد است، خیلی روایت خطی ندارد، ممکن است که شما یک روایت در ذهنتان آورده و سعی کنید چیزهایی را با ترکیبی که اتفاق افتادهاند به یاد بیاورید اما معمولا حافظه انسان اینگونه است که از چیزهایی یاد چیزهای دیگر میافتد. مهمتر از آن، چون فرم فیلمهای ایشان معمولا خطی نیست فکر کردم که این اجازه را به من میدهد که با زندگینگارهشان هم اینگونه برخورد کنم.
وی درباره تاثیر قلم خود بر این زندگینگاره گفت: کتاب، تالیف من و روایت ایشان است و قطعا چیزی هم از طرف من به کتاب اضافه شده است، جاهایی امضای من مشخص است اما سعی من این بوده که این امضای در متن، مخل روایت ایشان نباشد.
آزرم درباره تایید کتاب توسط بهمن فرمانآرا بیان کرد: اگر ایشان تک تک کلمات این کتاب را تایید نمیکردند و در سپاسگزاری کتاب بر اینکه کلمه به کلمه آن را تایید کردهاند، تاکید نمیکردند، من هرگز به خودم اجازه چاپ این کتاب را نمیدادم.
مولف کتاب «هیاکل» از ادامه این پروژه در آینده عنوان کرد: من هم دوست دارم که این موضوع را به صورت یک پروژه پیش ببرم و باز هم کسانی را در سینمای ایران رصد کنم، به سراغشان بروم و این کتابی را چاپ کنم. اسامیای که دوست دارم به سراغشان بروم را هم برای خود دارم اما این موضوع به یک اعتماد دو طرفه بستگی دارد که به این سادگیها به دست نمیآید.
او در پایان درباره دوستی خود و فرمانآرا تصریح کرد: دوستی با بهمن فرمانآرا برای من از سال ۱۳۷۹ که ۲۲ ساله بودهام شروع شده است، تا الان که ۴۲ ساله شدهام زمان زیادی گذشته و توانستهام اعتماد ایشان را جلب کنم. به نظرم ایشان آدمی بود که به من اعتماد داشتند و اجازه سرک که به گوشههایی از زندگی و کارنامهشان را دادند ولی باز هم پیدا کردن چنین آدمهایی سخت است.
فروغ گشتیل
انتهای پیام/
There are no comments yet