شاهین باباپور تهیهکننده فیلم ترسناک «نُه» به کارگردانی شاهین رشیدی که این روزها در سینماهای هنروتجربه درحال اکران است در گفتگو با خبرنگار سینمایی صبا درباره همکاری با کارگردان اثر گفت: شاهین رشیدی دانشجوی من در رشته تئاتر بود. او بسیار بااستعداد است چراکه هم کار موسیقی کرده، هم تدوین، هم صداگذاری، هم اصلاح رنگ و هم خوانندگی. روزی به من گفت برای ساخت فیلمم به تهیهکننده نیاز دارم، در ابتدا قبول نکردم زیرا خیلی وقت بود که از این فضا دور شده بودم اما بعد از مدتی که دیدم آدمهایی گرگصفت برای او و کارش دندان تیز کرده بودند، تهیهکنندگی «نُه» را قبول کردم.
وی افزود: خوبی کار این بود که به من گفت همه بازیگران فیلم از دانشگاه خواهند بود، عوامل هم تا جایی که بتوانم از همین افراد انتخاب میکنم. به نظر من اگر فیلم بد هم میشد، شجاعت این را داشتم که با دانشجویان، فیلم کار کنیم و چون تجربه اولشان هم است، ممکن است ضعفهایی داشته باشد.
باباپور درباره نتیجه کار عنوان کرد: حضور دانشجویان، خود شاهین رشیدی و همتی که داشتند یعنی استفاده کردن از انرژی جوانیشان و اشتیاقی که برای انجام کار سینمایی داشتند ثمرهاش شد فیلم «نُه» که از همکاری با آن خوشحال هم هستم چون علاوه بر اینکه در هنروتجربه اکران میشود، در بیست جشنواره بینالمللی و مطرح دنیا هم پذیرفته و دیده شده است.
کارگردان «مجرد ۴۰ ساله» درباره نظر خود درباره فیلم بیان کرد: نگاه شاهین رشیدی نگاه نوییست، استفاده از دوربین و بازیگرها نگاه خوبیست که شاید از فضای کلاسیک خارج شده و کمی به سمت مدرنیسم رفته باشد. یکی دیگر از حسنهایی که شاهین رشیدی در این کار داشت، شجاعتش برای انتخاب ژانر وحشت بود. میتوان گفت حتی کارگردانان خیلی حرفهای هم شجاعت ساخت فیلم در این ژانر را ندارند. در تاریخ سینمای ایران معدود فیلمهایی چون «شب بیستونهم» و «خوابگاه دختران» در این ژانر وجود دارند، البته مثلا «پارک وی» را هم در این ژانر میشناختند. اگر بخواهیم مبدع این ژانر را ساموئل خاچیکیان بدانیم، بعد از او کسی نیست که صورت جدی ژانر وحشت را ادامه دهد.
این تهیهکننده درباره ژانر وحشت اظهار کرد: قصه شاهین رشیدی هم ژانر وحشت است هم به موضوعی تاریخی که به امروز هم ربط دارد، میپردازد. تمام کشورهای قدرتمند دنیا برای اینکه دیگر کشورها را زیر سلطه خود بیاورند و نژاد خود را برتر بدانند، به دنبال اکسیر، یا دارو یا چیزی بودند که در آن مقطع به نفعشان باشد. البته این روند با تغییراتی همراه بوده است مثلا از بدو تولد انسان همه به دنبال معجون و اکسیری میگشتند که زندگی جاودانه را به آنها ببخشد ولی امروزه میبینیم که کشورهای بزرگ به دنبال این نیستند که زندگی جاودانه داشته باشند بلکه دنبال این هستند که نژاد خود را نگه داشته و نژادی که به نظر خودشان پستتر است از میان بردارند.
وی درباره این نگاه در حزب نازیسم تاکید کرد: حزب نازیسم و خود هیتلر به دنبال این بودند سربازانی که در جنگ یا جایی زخمی میشوند یا به یک نوعی امیدی به زنده بودنشان نیست با داروی ژنتیکی، به زندگی برگردانند. البته افکار آن موقع هیتلر و نازیسمها امروزه با همین بند ناف جواب داده است، یعنی تفکراتی که شاید در آن دوران خیلی مجهول بوده امروزه به ثمر نشسته است مثل خیلی چیزهای دیگری که در سینما مورد استفاده قرار میگرفت و در آن زمان ساختش غیرقابل باور بود مانند شمشیر لیزری. موضوعاتی که فقط در تخیلاتمان بوده است یواش یواش به ثمر مینشیند نمونه واضح آن هم فیلمیست که در آن از کرونا یاد میشود و الان بعد از ۱۰ سال واقعا کرونا همه دنیا را فرا گرفته است.
هنروتجربه سکویی برای جوانهاست
کارگردان «حلقههای ازدواج» در بخش دیگر از صحبتهایش درباره هنروتجربه و اکران در آن بیان کرد: هنروتجربه میتواند سکویی برای جوانهایی باشد که در بازیهایی به اسم سینمای حرفهای و کارگردان حرفهای، ساختارشکنیای انجام دهد و میدان را به نفع جوانانی که استعداد دارند و میتوانند قدرتنمایی کنند، باز کرده است.
باباپور درباره سختیهای خود برای کارگردانی عنوان کرد: در سالهای ۷۰ که من به سینما وارد شدم چیزی به نام هنروتجربه وجود نداشت، برای اینکه کارگردان شوم باید از هزاران پل بی صراط رد میشدم، من فوق لیسانس تئاتر داشتم و کارگردانان آن دوران به نظر خودشان، برایشان بد میشد که کسی آمده و فوق لیسانس دارد پس مقابل من گادر میگرفتند. یا مثلا وقتی اولین فیلم کوتاهم را ساختم و جایزه گرفت همه میگفتند تو باید بروی دستیاری کنی و روند کار اینگونه نیست. دستیاری کردم و در آنجا هم هزاران سنگ جلوی پای من انداختند تا اینکه بالاخره در سال ۸۲ توانستم فیلم بسازم. باتوجه به اینکه در تلویزیون تله فیلم و سریال هم میساختم ولی برای ساخت فیلم در سینما هروقت که میخواستم اقدام کنم، یکی از همین آدمهایی که از حرفهای بودن و میدان دادن به جوانها فقط ادعایش را دارند، اجازه نمیداد.
این تهیهکننده درباره پیشرفت تکنولوژی و کار دادن به جوانان گفت: حرف من این است که من و افرادی مثل من تنها تا ۵۰ سالگی میتوانیم نوآوری داشته باشیم یعنی فکر من قطعا با سرعتی که تکنولوژی، اقتصاد و نوآوریها دارد تا جایی میتواند جلو برود و همین موضوع علت کار نکردن کارگردانان نسل قدیم ماست. خود من نمیدانم کدام سیستم را یاد بگیرم، هرکدام را یاد میگیرم یک سیستم دیگر روی کار میآید چون تکنولوژی ثانیه به ثانیه پیشرفت میکند و من نمیتوانم خود را با همه آنها وفق بدهم. روزگاری ما با دوربین هشت میلیمتری فیلم میساختیم، بعد شد ۱۶ میلیمتر و بعد از آن ۳۵٫
وی در ادامه صحبتهای خود درباره فرهنگسازی توسط فیلمها تصریح کرد: ما به تازگی به یک شعور فکری رسیده بودیم که مملکت نیروی انتطامی و قانونمداری دارد اما میبینیم که سریالهای نمایش خانگی همه به فیلمهای دزد و قاچاقچی و لاتها تبدیل شده است. ادبیات فارسی جای خود را به ادبیات لمپنی داده است و قهوهخانههایی که پر از انسانها صورت خط خورده، پر از خالکوبی و کج و کوله نشستهاند، یعنی ما به جای اینکه اندیشمندانمان علمی و هستهایمان را نشان دهیم و داستان زندگی آنها را بگوییم، تازه داستان زندگی گندهلاتهایی را تعریف میکنیم که مردم از ترس آنها شب در خیابان راه نمیرفتند یا فیلمهایی که از قتل خواهر و اعدام صحبت میکند، برادر چون خواهرش با پسر غریبه صحبت کرده است او را زنده زنده دفن میکند و بعد خودش را هم اعدام میکنند.
باید سالاریها از میان برود
کارگردان سریال «طبقه دوم» درباره ادامه این روند بیان کرد: این مسائل معضلاتیست که وجود دارد، من اگر قرار است فیلمی بسازم باید این مسائل را لحاظ کنم یعنی جلوی آنها را بگیرم. متاسفانه در چند سال اخیر تمام جوایز به سمت فیلمهایی رفته است که فقر، بیچارگی، فشار و فحشا را ترویج میکنند. در این میان چند منتقد هم از فیلمی که در آن خواهرشان را میفروشند، تعریف میکنند مثلا میگویند فیلم خوشساخت بود اما باید گفت داستان فیلم که به اینگونه است، چه فلسفهای دارد؟ چرا این فیلم ساخته شده است؟ فلسفه سینمای ما به طور کلی از هم پاشیده است.
باباپور درباره تاثیر کرونا بر سینما هم عنوان کرد: یکی از اتفاقاتی که کرونا انجام داد نابود کردن سینمایی بود که به عنوان هنر هفتم عرض اندام میکرد و برای هر نسلی جذابیت داشت، حالا با آمدن کرونا و گسترش بیماری این هنر به طور کلی نابود شده است. امیدوارم بعد از کرونا این سینما رونق بگیرد.
این فیلمساز درباره مافیاهای سینما تصریح کرد: سینمای ما تازه داشت شکل و شمایل میگرفت که مافیاها به میان آمدند، بازیگرها هرکدام برای خود تشکلی بوجود آوردند که باعث شد خیلی از بازیگران قدیمی ما بیکار شوند چون جزو آن دسته یا مافیا نیستند. بازیگر میگوید من به شرطی در سریال تو بازی میکنم که روبرویم خانم فلانی بازی کند، خانم فلانی میگوید من به شرطی بازی میکنم که پسر خالهام هم باشد. بعد به دلیل فروش بیشتر مجبور میشوند هزاران باج به آن بازیگر دهند. تهیهکنندهها هم به جای اینکه تعریف ثابتی در باب نرخگذاری داشته باشند، در این رقابت قرار میگیرند. مافیایی که خود شکل میدهند و تهیهکنندههایی که به آنها اهمیت میدهند.
وی در پایان درباره راه حل اینگونه معضلات اظهار کرد: زمانی میگفتند کارگردانسالاری، الان بازیگرسالاری شده است. تا زمانی که این سالاریها وجود دارند، سینمای ما درست نمیشود. تا زمانی که مخاطب مردم چند بازیگر محدود است، این داستان ادامه دارد. خود مردم خیلی از آدمها را بزرگ میکنند و چه بسا که به همین مردم که بزرگشان کردهاند، توهین هم بکنند.
فروغ گشتیل
انتهای پیام/
There are no comments yet