به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا، فاطمه سیارپور کارشناس ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران و عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ در یادداشتی به بررسی و معرفی کتاب «کتاب کودکی» مهرداد اسکویی پرداخته است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
«اطلاعات کتابشناختی: کتاب کودکی از مجموعه میراث تصویری، مهرداد اسکویی با همکاری سمیه امیری و مقدمه دکتر ناصر فکوهی، ۱۳۹۹، چاپ اول: تهران: نشر کارگاه اتفاق، ۲۱۶ ص مصور رنگی.
انسان موجودی بیولوژیکی محسوب میشود که بیش از هرچیز بر پنج حس زیستی خود استوار است و به نظر میرسد هر چه بیشتر از قرون گذشته فاصله میگیریم حس بینایی در فضای اجتماعی اولویت بیشتری نسبت به بقیه پیدا کرده تا جایی که میتوان مدعی شد دنیای جدید یک جهان دیداری یا بصری [۲] است. به گونهای که از میان اعضای بدن، چشم به عنوان عضو مرکزی و محوری در فهم عمومی جهان و حتی ابزار تحقیق علمی پذیرفته شده است. اگر تا قرون گذشته انتقال دانش با شیوههای شفاهی به ویژه در قالب سینه به سینه صورت میگرفت که بیش از هر چیز بر فرایند شنیدن، حس شنوایی و گوشها متمرکز بود، امروزه این نقش بر عهده چشمها و حس بینایی است و با گذر زمان و رشد تکنولوژی، انواع سیستمهای بصری مبتنی بر حس بینایی به ویژه بر بستر اینترنت مانند پلتفرمهای نمایش و اشتراک فیلمها و عکسهای مختلف مانند مستند تاریخی، مستند اجتماعی، حیات وحش و غیره رواج یافتهاند. بنابراین میتوان صنایع، تخصصها و رشتههای مختلف آکادمیکی مانند معماری، صنایع پوشاک و مد، پزشکی زیبایی، شهرسازی، عکاسی، فیلمسازی و غیره را نام برد که یا متأثر از حس بینایی انسانی هستند یا به طور مستقیم ادامه آن محسوب میشوند. هرچند در این میان میتوان از منتقدینی مانند یوهانی پالاسما [۳] معمار فنلاندی معاصر نام برد که به هژمونی حس بینایی و سرکوب سایر حواس انسانی در مواجهه با جهان پیرامون به ویژه در معماری از طریق گسترش فناوری انتقاداتی جدی وارد کردهاند (پالاسما، ۱۳۹۳، ۳۸)، به طوری که وی معتقد است این میزان سلطه حس بینایی باعث ندیدن شده تا دیدهشدن. در این میان همزمان رشد تکنولوژی توانسته عکاسی را به یکی از مهمترین روشهای پژوهش به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی بدل کند، تا جایی که به ایجاد رشتههایی مانند عکاسی مستند و جامعهشناسی تصویری یا انسانشناسی تصویری به طور خاص از سالهای ۱۹۷۰، دامن زده است. با وصف این، به نظر میرسد جامعهشناسی عکس یا عکاسی مستند جایی است که علم و هنر و تکنولوژی همدیگر را دیدار میکنند و به همین دلیل مقوله قابل پرداختی هستند.
جامعهشناسی تصویری در نظر داگلاس هارپر [۴] جامعهشناس و عکاس مستند آمریکایی در کتابی به همین عنوان [۵] به پنج مقوله میپردازد: مشاهده بدنمند [۶]، نشانهشناسی [۷]، به عنوان رویکردی به دادههای تجربی، روایی، پدیدارشناسی و بازتابنده، به عنوان جنبهای از عکاسی مستند و در نهایت به عنوان موضوعی برای چندرسانهایها. در این میان او عکاسی مستند را خویشاوند طبیعی جامعهشناسی تصویری میداند که در موارد زیادی با عکاسی خبری همپوشانی دارد. از سوی دیگر او معتقد است که بسیاری از عکاسان مستند بزرگ بسیار شبیه جامعهشناسان تصویری کار میکنند و مطالعه کارهای آنان به در پژوهشهای جامعهشناسانه کمک میکند. از سوی دیگر مطالعه عکاسی مستند به جامعهشناسان امکان دسترسی به دنیایی را میدهد که از خلال تصاویر آنان توصیف شده و در نهایت مطالعه عکس مستند امکان فهم معنای عکسها را در شرایط سیال تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی فراهم میکند(Harper; 2012;18). با این مقدمه باید گفت نوشته حاضر طرح مسئلهای است از منظر مطالعات اجتماعی بر تصویر و سعی میکند به شکلی مختصر بدون آنکه بخواهد بر تکتک عکسها متمرکز شود (زیرا امکان آن وجود ندارد)، به معرفی کتاب بپردازد.
اساس تدوین کتاب، جمعآوری عکسهای کودکان دوران قاجار است. در برخی عکسها صرفاً کودکان حضور دارند و در برخی دیگر کودکان عنصری از اجزای عکس محسوب میشوند. به نظر میرسد عکسها در زمینهها و مکانهای مختلفی ثبت شدهاند مانند حضور کودکان در مدارس، در خانهها، در جمع خانوادگی، کودکان خانوادههای اشرافی، در فضاهای باز مانند مزارع، معابر شهری و روستایی، مناسک مذهبی و غیره. براساس گفتههای نویسنده، این پروژه چیزی بیش از یک دهه به طول انجامیده تا ۱۵۴ عکس از آرشیو افراد مختلف بررسی، انتخاب و جمعآوری شود.
باید گفت جمعآوری این تعداد عکس، کار سخت و بزرگی است. به همین دلیل به خودی خود این کتاب میتواند جزء میراثی محسوب شود که از لحاظ فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی قابل ارجاع و بررسی پژوهشگران آن حوزههاست. البته همان طور که گفته شد عکسهای این کتاب با محوریت کودکان عصر قاجار جمعآوری شده است. بنابراین علاوه بر مطالعه وضعیت کودکان میتواند منبع مناسبی برای مطالعه در سایر زمینههای اجتماعی آن دوران باشد و مورد توجه بسیاری از پژوهشگران رشتههای گوناگون به ویژه میانرشتهایهایی مانند جامعهشناسی تصویری، انسانشناسی تصویری، انسانشناسی تاریخی، جامعهشناسی تاریخی، تاریخ، انسانشناسی بدن و تاریخ ادبیات کودک، نشانهشناسی و غیره قرار گیرد.
این کتاب مشتمل بر یادداشت ناشر، یادداشت نویسنده، مقدمه دکتر فکوهی و یک یادداشت از همکار پروژه است. علاوه بر آن فهرست عکاسان آنها به صورت تفضیلی و بیوگرافی نیز درج شده است. فهرست تصاویر و افرادی که عکسها را برای انتشار در اختیار موسسه میراث تصویری گذاشتهاند هم آمده است. پس از آن ۱۵۴ تصویر که به صورت افقی یا عمودی هستند، در کتاب موجود است. این عکسها هرچند با امکانات غیرقابل مقایسه فناورانه با وضعیت دوربینهای عکاسی حال حاضر تهیه شدهاند، اما در نوع خود کمنظیر هستند. زیرا حاکی از دقت عکاسانی هستند که در لحظه ثبت آنان، نکات مختلفی را از جمله اشیای درون عکس، چینش افراد و ارائه ژست براساس سن و منزلت اجتماعی، صحنهآرایی، تنظیم موارد فنی مانند نور و روشنایی و استفاده از نور طبیعی، فاصله تا سوژه، کادرهای دقیق و متقارن و غیره را در نظر داشتهاند.
تدوین نقد و نظر برای این کتاب کمی دشوار است، به خاطر آنکه محتوای اصلی از جنس نوشتار نیست و این نقد و نظر را پیچیده میکند. از سوی دیگر عکسها توسط عکاسان مختلف در طول حدود دویست سال به ثبت رسیدهاند و به همین دلیل یافتن نگاه یا سلیقهای مشترک که شاکله اصلی بحث درباره کتاب باشد، بر پیچیدگی بررسی آن میافزاید. از این روی، نوشته حاضر بر محتوای کتاب یعنی عکسها متمرکز است و سعی میکند با نگاهی اجتماعی آن را بنگرد و قاعدتاً مسائل فنی عکاسی و عکس را به متخصصان آن میسپارد. با این حال باید گفت این نوشته درباره نحوه تألیف آن نیست، چه اینکه ماهیتاً آن کار سترگی است، بلکه نوشتن درباره عکسهایی است که جمعآوری و منتشر شده است و میتواند به دلیل ساختار کتاب امری کاملاً نسبی باشد. بنابراین بیش از هرچیز این نوشته را باید دریچهای برای معرفی کتاب دانست. بدیهی است از نقطه نظر پژوهشگران دیگر، این عکسها میتوانند برای فهم مسائل دیگر به عنوان سند قرار گیرند.
از سوی دیگر، «عکس به مثابه سند تاریخی، محل تداخل آنچه دیده میشود با حواسی خواهد بود که فهمپذیر اما نادیدنیاند» (حسنپور، ۱۳۹۷، ۱). به همین دلیل باعث میشود تحلیل، روایت و تفسیرهای گوناگونی از یک عکس به بیان درآید. بنابراین آنچه پیش روست میتواند محل بحث و گفتگو و همانطور که گفته شد، نسبی باشد. البته باید گفت که در اغلب پژوهشها به واسطه کیفیت دیداری اسناد عکاسانه، به هر آنچه که عکسها در فرم و محتوا بازنمایی میکنند تمرکز وجود دارد و اصولاً آن را رد دیداری از زمان گذشته در نظر میگیرند (همان، ۲). به همین دلیل بررسی فرم و محتوا در اسناد تصویری به طور همزمان مهم است.
ذکر این نکته شایان توجه است که از آنجا که عکسهای این کتاب قدمتی کمابیش یک و نیم قرن دارند، بدیهی است سوژههای آنها دیگر در قید حیات نباشند، با این حال جزء خوششانسترین افراد دوران قاجار هستند که از کودکی آنان تصویر مستندی در دست است و میتواند تصور ما را به گذشته نزدیک و معاصرمان نزدیک کند، هرچند هویت بسیاری از آنان به ویژه کودکانی که در مدارس و به صورت دستهجمعی از آنها تصویری به ثبت رسیده، ناشناخته است (به طور نمونه شمارههای ۱۲، ۱۳). زیرا عکاسی به دلیل هزینههای گزافِ هنری امری درباری محسوب میشد که هنوز شامل سیاستهای عمومی دموکراتیزاسیون فرهنگ در دوران بعد نشده بود.
در یک نگاه کلی، به نظر میرسد عکسهایی با کادرهای نزدیک و پرتره بیشتر برای کودکان طبقه بالا، خاص یا اشرافزادگان است (به طور نمونه شمارههای ۱،۸۷) و کودکان مربوط به طبقات دیگر در عکسها یا سوژه اصلی نیستند (به طور نمونه شمارههای ۳،۴، ۵،۷،۲۱) یا به صورت دستهجمعی و بدون ذکر هویت خاصی از آنان تصویربرداری شده است (به طور نمونه شمارههای۱۷، ۳۹، ۴۲،۵۰). به این ترتیب آنچه از این عکسها به دست میآید بازنمایی روابط نابرابر قدرت میان سوژههاست.
به طور کلی از نگاه جنسیتی ، زنان کمتر در عکسها دیده میشوند، چه به صورت پرتره و چه در عکسهای دستهجمعی. از این رو عکس از کودکان دختر نیز کمتر است. با این حال در عکسهای خانوادگی بیشتر حضور دارند (به طور نمونه شمارههای ۵۱، ۷۳، ۹۷، ۱۲۱). البته این مسئله در عکسهایی با عنوان آیینهای مذهبی یا نمایشی یا فضای بیمارستانی بیشتر است. (به طور نمونه شمارههای ۵، ۲۴،۳۶). لباس دختران نیز متأثر از لباس زنان است و به نظر میرسد براساس اطلاعاتی که این عکسها به دست میدهند چارقد بلند و معمولاً سفیدی که زیر چانه بسته میشود، پیراهن بلند، شلوار از اجزای آن است که شبیه مدلهایی است که زنان آن دوران بر تن میکردند(به طور نمونه شمارههای۶۷، ۶۸، ۶۹، ۷۷). البته دخترانی بدون پوشش سر نیز حضور دارند اما لباس آن در بیشتر موارد پیراهن است و عناصر لباسهای امروزی کودکانه مانند بلوز و شلوار در آنها نیست(به طور نمونه شمارههای۸۴، ۹۴،۹۵).
در بیشتر عکسها از نظر قرارگرفتن سوژه انسانی نسبت به دوربین میتوان به نگاه خیره آنان اشاره کرد. به نظر میرسد عکاسان برای تهیه این عکسها مرارت زیادی را تحمل میکردند تا سوژهها به ویژه کودکان را مجاب کنند که مدت نسبتاً طولانی به دوربین خیره شوند تا تصایرشان ثبت و ضبط شود و این میزان دستکاری [۸] و هژمونی عکاس در آن زمان با توجه به آزادی سوژهها در حال حاضر، نکتهای است که بر اهمیت عکسهای قدیمی افزوده است. از سوی دیگر در بیشتر عکسها همین ژست در حالی غالب است که زبان بدن افراد حاکی از نوعی رسمی بودن است. به عنوان مثال دستان کودکان در برخی از عکسها، روی پاها قرارگرفته است (به طور نمونه شمارههای ۱۴، ،۲۰،۲۵، ۲۹) حتی در عکسهای خانوادگی نیز همین امر دیده میشود (به طور نمونه شمارههای۵۷، ۷۴). اگر همین مسئله را با عکسهای امروزی مقایسه کنیم روشن میشود که چگونه عکس از فضای هژمونیکی که عکاس آن را پدید میآورد، گذرکرده و امروز با تنوع عکسها به ویژه سلفی، قرارگرفتن عناصر و ویژگیهای دیگری در عکس مهم شده و جای خود را به رسمیتبخشی عکس و سلطه عکاس در کمتر از دو سده قبل داده است. به عبارتی میتوان گفت در حال حاضر سوژه خود میتواند تعیینکننده هویت بازنماییشده از خود در تصاویر باشد. زیرا همه افراد نسبت به اینکه دیگران چگونه آنان را میبینند حساسند و سعی میکنند تصاویر خود را به گونهای مدیریت کنند تا دیگران را وادار کنند تا واکنشهای مطلوب و مورد خواست آنان را نشان دهند (برادران کاشانی و دیگران، ۱۳۹۸، ۱۷۱).
در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که کتاب فهرست عکس دارد، اما به نظر میرسد درج مجدد آنها به صورت شناسنامه زیر هر عکس به صورت مجزا برای استفاده بهتر پژوهشگران میتوانست موثرتر باشد.
منابع:
براداران کاشانی زهرا، کرمانی، مهدی، فولادیان، مجید، (۱۳۹۸)، بازنمایی تیپهای هویتی در پروفایلهای تلگرامی، مبتنی بر رویکرد نشانهشناسی اجتماعی تصویر، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات،سال شانزدهم، شماره ۸۹، بهار ،۱۳۹۹، صص ۱۶۵-۱۹۲٫
پالاسما، یوهانی، (۱۳۹۳)، چشمان پوست. معماری و ادراکات حسی، ترجمه رامین قدس، تهران، نشر پرهام نقش.
حسنپور، محمد، (۱۳۹۷)، تحلیل عکسهای اجتماعی بر اساس تاریخ اجتماعی بو، در مجله تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی، سال هشتم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۹۷ ،صص۱ – ۲۵
– Douglas Harper, visual sociology, 2012, Routledge
[۱] – کارشناس ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران و عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ
[۲] – Visual
[۳] – Juhani Uolevi Pallasmaa (1936)
[۴] – Douglas Harper(1948)
[۵] – Visual Sociology (2012)
[۶] – embodied
[۷] – semiotics
[۸] – manipulate.»
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است