فرزانه مهری مترجم کتاب «کاش چیزی نمیماند جز لحظات شیرین» نوشته ویرژینی گریمالدی که به همت نشر ققنوس منتشر شده است در گفتگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا گفت: من یک کتاب دیگر هم از ویرژینی گریمالدی به نام «وقتی بزرگ بشی میفهمی» ترجمه کرده بودم که البته ناشر اسم کتاب را به «خانه تاماریس» تغییر داد. کتاب داستان یک روانشناس است که در خانه سالمندان کار میکند. درواقع چون در آن زمان پدر من دچار بیماری آلزایمر شده بود و پس از درگیریهای زیاد و گرفتاریهای مختلف با پرستاران خانگی مجبور شدم پدرم را به خانه سالمندان بفرستم، به همین دلیل اتفاقات این کتاب برایم قابل درک بود. معمولا افراد نگاهی منفی نسبت به خانه سالمندان دارند و برای من فضایی که در کتاب روایت شده بود، جالب بود و آنها را با صحبتهای روانشناس پدرم در خانه سالمندان مقایسه میکردم.
او ادامه داد: بعد از آشنایی با «خانه تاماریس» کتابهای این نویسنده را دنبال کردم و آخرین رمان گریمالدی به نام «کاش چیزی نمیماند جز لحظات شیرین» را به تازگی ترجمه و به کمک نشر ققنوس منتشر کردم.
این مترجم درباره احساس نزدیگی عاطفی با محتوای کتاب تصریح کرد: من خود یک مادر هستم که در آستانه میانسالی قرار دارم و این طبیعیست که با بزرگ شدن بچهها کمکم زندگی من هم دچار تغییر و تحول میشود درنتیجه با داستان کتاب که از زبان دو مادر روایت شده است که یکی به تازگی در آستانه مادر شدن است و دیگری مادریست که فرزندانش او را ترک میکنند، احساس نزدیکی کردم.
او با بیان اینکه در این کتاب داستان و تجربیات دو زن به صورت موازی دنبال میشود، اظهار کرد: در این کتاب یک زن برای اولینبار مادر میشود و فرزند او به صورت نارس متولد میشود و او باید خود را با حس جدید مادر بودن و بچهای که بین مرگ و زندگی قرار دارد، وفق دهد. در طرف مقابل زنی قرار دارد که با بزرگ و مستقل شدن فرزندانش باید کمی از وظیفه مادر بودن فاصله بگیرد. در واقع در این کتاب زندگی مادرانه از دو نگاه و مقطع متفاوت روایت میشود.
مهری که کتاب «کاش چیزی نمیماند جز لحظات شیرین» را از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه کرده است، خاطرنشان کرد: من همیشه سعی میکنم طوری ترجمه کنم که مخاطبان فارسیزبان هم با متن ارتباط برقرار کنند یکی از دلایل این موضوع این است که من ترجمه را به صورت تجربی یاد گرفتم. زمانی که فرزندانم کوچک بودند کتابهای فرانسوی را برای آنها میخواندم و کمکم به این نتیجه رسیدم که این کتابها را ترجمه کنم و در وادی ترجمه کتاب برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان قرار گرفتم. برای ترجمه کتاب حاضر نیز با این چالش مواجه بودم که ویرژینی گریمالدی از اصطلاحات زیادی در داستانهایش استفاده میکند که باید برایشان ترجمه فارسی مناسب پیدا میکردم.
او ادامه داد: این کتاب مرا به یاد کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» نوشته اوریانا فالاچی انداخت زیرا ما بعدها متوجه میشویم که یکی از زنان داستان تمام روایت را برای دختر خود که تازه به دنیا آمده، نوشته است.
فرزانه مهری در پایان درباره محتوای ساده و روزمره داستانهای این نویسنده خاطرنشان کرد: ویرژینی گریمالدی یک نویسنده ساده است با تمام دغدغههای یک زن معمولی که دو فرزند کوچک دارد. او داستانهایی مینویسد که بسیار مردمیاند و به مسایلی میپردازد که ممکن است در زندگی همه افراد رخ دهد. این نویسنده دو سال است که به عنوان پرطرفدارترین زن نویسنده فرانسوی شناخته میشود و فکر میکنم به دلیل این است که دغدغههای مردم عادی را به زبان ساده روایت میکند و مردم با این کتابها ارتباط عمیقی برقرار میکنند، گویا کسی زندگی آنها را در داستان روایت میکند.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است