به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا، «در وادی درد» عنوان کتاب آلفونس دوده است که عماد مرتضوی آن را به فارسی ترجمه کرده و به همت نشر گمان در مجموعه زندگینگارهها به چاپ رسیده است.
جولین بارنز نیز مقدمه و تعلیقاتی به این کتاب اضافه و آن را از زبان فرانسه به انگلیسی ترجمه کرده است.
در قسمتهایی از متن این کتاب و زندگینگارههای آلفونس دوده میخوانیم: «دوستان من! این کشتی دارد غرق میشود، دارم فرو میروم، و آب از سرم میگذرد. پرچم هنوز بر فراز دکل در اهتزاز است، اما آتش همه جا را گرفته، حتی آب را؛ سَکَراتِ موت.
امشب، درد پرنده کوچک بلایی شد، ورجهورجهکنان به اینطرف و آنطرف، گریزان از نوک سُرنگ من. میپرید از دست و پاهام، به بندبند تنم، و دُم به بند نمیداد. سوزنم به هدف نمیخورد، و باز هم نمیخورد، و هر بار، درد تیز و تیزتر میشد.
رندانه است طریقی که مرگ ما را از پا میاندازد، و جوری هم وانمود میکند که انگاری فقط در کار تُنُک کردن و هرسی ساده است. یک نسل هیچ وقت با یک ضربه از پا نمیافتد —این دیگر خیلی غمانگیز و زیادی عیان است. مرگ ترجیح میدهد تکهتکه کار کند. علفزار، در یک زمان، از جهات مختلف به دم داس میرود. یکیمان امروز میرود؛ دیگری چند روز بعدش؛ باید بایستی عقب، اطرافت را نظاره کنی، تا جاهای خالی، قتل عام شدن گسترده همنسلهایت را بفهمی.
درد نقب میزند به بیناییام، احساساتم، قوه تشخیصم؛ همهچیز از صافی درد میگذرد.
کلیگویی برنمیدارد درد. هر بیمار دردِ خودش را میفهمد و بس. درد آدم به آدم فرق میکند —مثل صدای خواننده که تالار به تالار.
بیداری باغ، توکای سیاه: با نوکش، بر پنجره پریدهرنگ، آوازی تحریر میکند.
ببین چطور آرزوهای ما آب میروند تا در حصار تنگ کنونیمان جا شوند. امروز دیگر حتی نمیخواهم حالم بهتر شود —فقط همینطور که هست بماند.
درد: این حجاب چهره ییلاق. این راهها، با آن پیچوخمهای کوچک زیبایشان —تنها چیزی که حالا در من برمیانگیزند حس گریز است. در رفتن، فرار کردن از بیماریم.»
کتاب «در وادی درد» در نوبت چاپ اول در ۱۴۴ صفحه با قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شد.
انتهای پیام/
There are no comments yet