به گزارش خبرنگار موسیقی صبا، علی بیرنگ موزیسین جوانی که فعالیت حرفهای خود را از سن ۱۳ سالگی شروع کرده و بیشتر به دلیل موسیقی تیتراژ سریالهایی چون «دنیای شیرین»، «سیب خنده»، «دنیای شیرین دریا»، «قطار ابدی» و فیلمهایی چون «سیندرلا»، «کافه ترانزیت»، «سرزمین سبز» و «چهارشنبه» و همکاری با خوانندگانی چون حمید حامی شناخته شده است، مدتیست از مرزها فراتر رفته و تکآهنگ زیبایی را به نام «Rise From The Fall» به معنای «برخاستن از سقوط» درباره دوران پساکرونا ساخته است که اینروزها با صدای یکی از خوانندگان مشهور ایتالیایی به نام آلبانو کاریزی در فضای مجازی دست به دست میشود.
در همین رابطه نشستی صمیمانه در تاریخ ۲۰ تیرماه ۱۴۰۱ در خانه پدری او با اهالی رسانه برگزار شد.
در این نشست، مهران فرهادی تهیهکننده موسیقی و کنسرتگذار، پاشا یثربی آهنگساز و نوازنده، مریم نراقی روزنامه نگار و تهیهکننده تئاتر و بیژن بیرنگ کارگردان و تهیهکننده نیز حضور داشتند.
در ابتدای ان نشست قطعههایی از ساختههای علی بیرنگ برای حاضران پخش شد. قطعه اول، جدیدترین اثر علی بیرنگ با صدای آلبانو، قطعه دوم کاری با صدای علیرضا عصار و ترانهای از روزبه بمانی به نام «بتها» و قطعه سوم نیز کاری با صدای سیروان خسروی و تنظیم علی بیرنگ با نام «خداحافظی» بود.
علی بیرنگ درباره قطعه دوم توضیح داد: «بتها» به سفارش علیرضا عصار ساخته شد که میخواست کاری متفاوت و فاخر در آلبوم خود داشته باشد. این قطعه سیزده بار میکس و یک بار هم در یکی از کنسرتهای عصار با پیانو اجرا شد که البته ورژن اصلی این کار با ارکستر بزرگ تنظیم و به دلایلی منتشر نشده است.
مهران فرهادی نیز که در این نشست حضور داشت ضمن تشکر از حضور اهالی رسانه اظهار کرد: ما میدانیم که وقتی اثری جدید منتشر میشود توجه جامعه را به سوی خود جلب میکند و حالا که کار مشترک علی بیرنگ و آلبانو منتشر شده و به گوش مردم رسیده است بهترین زمان برای گفتگو درباره کارهای الان و آینده او در فضای صمیمانه خانه پدریاش است.
علی بیرنگ درباره شروع فعالیتهای خود اینطور صحبت کرد: تا جایی که یادم میآید حدودا در سن پنج سالگی موسیقی تنها چیزی بود که مرا شگفت زده و از خود بیخود میکرد. در خانه یکی از اقوام ما یک سینتی سایزر کاسیو بود و من سالی یکبار در عید دیدنیها میتوانستم با آن ساز بازی کنم و ارزش آن را با طلا و جواهر یکی میدانستم و همان موقع بود که فهمیدم برای موسیقی ساخته شدهام.
او ادامه داد: تا ۸ سالگی نمیتوانستم ساز داشته باشم، اما پدری داشتم که مدیونش هستم، او استعداد مرا تشخیص داد و بالاخره در سن ۸ سالگی یک ساز برایم خرید و معلم برایم گرفت و من دلم میخواست در هرچه یاد میگیرم، تغییراتی ایجاد کنم، اینطور شد که فهمیدم آهنگسازی را بیشتر از نوازندگی دوست دارم و نوازندگی برایم تبدیل به ابزاری برای خلق کردن شد. در ۱۱-۱۲ سالگی وارد هنرستان موسیقی شدم و در ۱۸ سالگی دیپلم نوازندگی پیانوی کلاسیک گرفتم. در دانشگاه نیز همین رشته را ادامه دادم. قبل از رفتن به هنرستان وقتی ۱۳ ساله بودم، سریالی به تهیهکنندگی پدرم بیژن بیرنگ ساخته شد به نام «دنیای شیرین» و به پیشنهاد اطرافیان ساخت تیتراژ آن به من سپرده شد.
بیرنگ تصریح کرد: دوران آکادمیک برایم آزاردهنده بود چون در آن دوره نه تنها تشویق نشدم بلکه مدام در حال جنگ با کسانی بودم که گمان میکردند موسیقی تیتراژی که ساختهام را پدرم از آهنگساز دیگری خریده و به نام من منتشر کرده است. البته شاید همین باعث شد من بتوانم بزرگتر فکر کنم و همیشه رویای انجام کاری را داشتم که هیچ ایرادی در آن نباشد.
یکی از خبرنگاران حاضر در نشست خطاب به بیرنگ گفت: کارهایی که امروز از شما شنیدیم بسیار قوی و قابل دفاع بودند اما شاید شما فرد خوششانسی بودید که همواره بستری برایتان فراهم بوده است
بیرنگ در ادامه پاسخ داد: من هیچ بستری نداشتم جز رویاپردازی. هرکسی که ذوق و کنجکاوی داشته باشد، موفق خواهد بود. من میگویم بتهوون اگر در آفریقا هم به دنیا میآمد طبال خوبی میشد. به قول کیارستمی اگر شما در زندان هم باشید کسی جلوی تصورات شما را نخواهد گرفت.
او در پاسخ به پرسش یکی دیگر از حاضران درباره چگونگی شکلگیری همکاری با آلبانو گفت: از آشنایی من و خواننده ایرانی که در این قطعه با آلبانو همخوانی میکند ۱۲سال میگذرد، او طی یک تماس تلفنی برای همکاری در آن پروژه از من دعوت کرد، من نیز پذیرفتم و طی یک شب ملودی را ساختم، البته او هم ایدههایی داشت که در کار پیاده کردم.
این هنرمند با اشاره به ملاقاتشان با یکی از اعضای سفارت ایتالیا در تهران خاطرنشان کرد: او در اولین برخورد با ما شروع به نقد هنرمندان ایرانی کرد و طبیعی است که برای من برخورنده بود، بنابراین عهد کردم قطعهای بسازم که بتواند آبروی ایران را نه تنها در ایتالیا بلکه در جهان حفظ کنم و فکر میکنم آن کار را انجام دادهام.
این آهنگساز جوان درباره بازخورد مالی این همکاری بیان کرد: انگیزه مالی نداشتم و بیشتر به فرهنگ کشورم فکر میکردم، چون معتقدم که ما توانایی حضور در سطح بینالمللی را داریم. باید بگویم که به دست آوردن اعتبار بینالمللی انگیزه قویتری برای من بود. آلبانو دوبار کار مرا شنید و بار دوم گفت که دوست دارد خواننده این کار باشد و این دقیقا همان چیزی بود که من میخواستم؛ اینکه هنرمند بزرگی از کشور آنها مشتاق کار کردن با هنرمندی از کشور ما باشد.
خالق قطعه «برخاستن از سقوط» با اشاره به دلخوریهایش بابت رفتار غیرحرفهای که با او شده است، گفت: از وقتی که من کار را به صورت کامل و فاینال به خواننده ایرانی این اثر تحویل دادم کاملا از روند تولید کنار گذاشته شدم. در سفارت ایتالیا نیز از این اثر رونمایی شد ولی از من برای حضور در آن مراسم دعوت نشد و برخوردها طوری بود که انگار من وجود ندارم.
مهران فرهادی در ادامه این نشست خطاب به بیرنگ پرسشی را مطرح کرد و گفت: تو تمام حقوق مالی خود را بخشیدهای، پس چرا با این وجود حقوق معنوی تو را نیز نادیده گرفتند؟
علی بیرنگ در پاسخ عنوان کرد: من اصلا به قرارداد فکر نکردم و حتی به خواننده ایرانی این اثر گفتم با توجه به دوستیمان نیازی به قرارداد نیست و او گفت که «باشد برای یادگاری» و جالب است بدانید قراردادی که در ابتدا برای من جنبه یادگاری داشت به زبان انگلیسی و با اصطلاحات کاملا تخصصی نوشته شده بود و ما امضا کردیم و باید بگویم که طی آن قرارداد من تمام حقوق مالی خود را بخشیدم.
او در ادامه این مطلب اظهار کرد: در قرارداد ما بندی وجود دارد مبنی بر اینکه اگر هرکدام از بندهای آن نقض شود کل قرارداد فسخ شده تلقی خواهد شد، و همانطور که گفتم طبق قرارداد باید این قطعه در ماه ژانویه منتشر میشد پس این بند از قرارداد با توجه به زمان انتشار آن نقض شده است.
موزیسین جوان درباره دلیل حضور نداشتن در هنگام ضبط کار توضیح داد: من از همان ابتدا گفته بودم که باید سر ضبط کار حاضر باشم چون روال حرفهای کار این است که تنظیمکننده در مراحل ضبط حضور داشته باشد اما برای من ویزا نگرفتند و عملا مرا از روند تولید حذف کردند. حتی یک نسخه از کلیپ برای من نفرستادند و من در یوتیوپ کلیپ را دیدم.
او افزود: جالب است بدانید وقتی خواستم ورژن پایانی را برایم بفرستند، با من که خود خالق این اثر هستم درباره قانون کپی رایت صحبت کرده و به همین بهانه درخواست مرا رد کردند.
علی بیرنگ با بیان این نکته که قرار بود این یک پروژه مشترک باشد، توضیح داد: به هیچوجه مرا در جریان کار قرار نمیدادند و من حس میکردم بچهای دارم که شخص دیگری در حال بزرگ کردن اوست. باید بدانید که من با استودیو تماس گرفتم و تاکید کردم بدون من نباید آن کار از استودیو خارج شود ولی اهمیتی داده نشد و مراحل ضبط وکال و میکس و مستر نیز بدون من به انجام رسید.
مهران فرهادی نیز گفت: علی در یک فضای دوستانه و به دلیل دغدغههایش بیشتر حقوق خود را واگذار کرده و حالا تنها حرفش این است که چرا نگذاشتید خودم نیز در فاینال اثری که خود خلق کردهام حضور داشته باشم؟
بیرنگ تصریح کرد: فَریمن خواننده ایرانی این قطعه اصرار دارد درباره یک تیم صحبت کند و وانمود کند این یک کار تیمی بوده است اما سوال من از او این است که کدام تیم؟ من و استودیو و واتسآپ بودیم. نوازنده گیتار بیس آقای احسان امیدی هم با نظارت من در استودیوی خانگی من ساز زد و تازه او هم دستمزدی دریافت نکرد.
مهران فرهادی عنوان کرد: برای من جالب است که این خواننده ایرانی هیچ وقت علی را منکر نمیشود ولی جوری صحبت میکند انگار علی عضو کوچکی از این فعالیت است. من فکر میکنم دلیل انکار نکردن علی توسط او این است که به هرحال حضور علی بیرنگ را در کنار خود یک امتیاز میداند.
از علی بیرنگ سوال شد که چرا تا به حال آلبانو سراغ شما را نگرفته و نخواسته است با شما ملاقات کند؟ و او جواب داد: من دوست داشتم دست آلبانو را ببوسم و دلم میخواست یک جایی او مرا بشناسد ولی واقعیت این است که من مطمئنم اصلا به او معرفی نشدهام و به جای من از تیمی که وجود ندارد پیش او صحبت کردهاند.
او در ادامه اظهار کرد: من تمام شواهد و مدارک را برای اینکه اثبات کنم از صفر تا صد این کار را خودم ساختهام در اختیار دارم ولی آنها حتی ماکتی از صدای آلبانو برای من نفرستادند. اینکه قرار بود در ویدیو هم حضور داشته باشم به کنار، اما این حق من بود که در مرحله میکس و مستر که اتفاقا از نتیجهاش هم چندان راضی نیستم حاضر باشم که اگر بودم احتمالا کار کمی هم متفاوت از آب در میآمد و برایم جالب است که فَریمن در پستهایش مینویسد که حضور علی بیرنگ، رنگ و لعاب دیگری به کار بخشید در حالیکه من صفر تا صد کار را ساختهام و حضورم تنها نقش رنگ و لعاب نداشته است.
در ادامه این نشست نظر بیرنگ را درباره کیفیت کار خواننده ایرانی پرسیدیم و گفت: ترجیح میدهم در این مورد سکوت کنم.
فرهادی خاطرنشان کرد: آنچه باعث تمام این اتفاقهاست باور و اعتماد علی بیرنگ است و آنچه موضوع گفتگوی ماست اخلاق حرفهایست نه یک مبحث حقوقی، کاری تولید شده و یک نفر به عنوان خالق اثر حسن نیت خود را با بخشیدن حقوق مادیاش نشان داده و حالا احترام رفاقت زیر سوال رفته است و از همه چیز مهمتر اینکه صحبت از یک کار ملی در میان است و باید نگران باشیم که آنچه اتفاق افتاده چه تصویری از ما در جوامع بینالمللی به وجود خواهد آورد و شاید این ماجرا هشداری است که از این به بعد در قراردادها محکمتر و دقیقتر باشیم.
این تهیهکننده صحبتهایش را اینطور ادامه داد: ما دنبال دعوا نیستیم بلکه داریم درباره یک آرتیست حرف میزنیم. من فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگی فَریمن این بود که سعی در حذف علی داشت و آلبانو بزرگترین برنده این پروژه بود که بدون زحمتی اثری به این زیبایی برایش خلق شد.
فرهادی اظهار کرد: پروژه «برخاستن از سقوط» مرور خوبیست بر کارهای علی بیرنگ و همچنین مروری بر کارهای آلبانو است.
علی بیرنگ توضیح داد: این پروژه برای من حیثیتی بود. چون در اولین جلسهای که با رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا داشتیم، متوجه شدم که او درباره هنرمندان ایرانی قضاوتهای درستی ندارد و من میخواستم نمایندهای باشم که چهره بهتری از مردم و هنرمندان کشورم به تصویر میکشد و از این لحاظ خودم را برنده میدانم.
او بیان کرد: برای من مساله مهمی است که عزیزانم مرا شنیدند و مهمتر از آن اینکه قطعهای ساختم که آلبانو با کمال میل خوانندگیاش را به عهده گرفت و این یعنی کیفیت. این همان چیزی است که به من نشان میدهد کجا ایستادهام. از ابتدای این پروژه هدفم این بود که کیفیت کار موزیسینهای ایرانی در جهان شناخته شود و فکر میکنم موفق عمل کردهام. به هرحال این اولین کار من نبوده و آخرین هم نیست واین اتفاقات هم فقط پوستم را ضخیمتر میکند.
از آهنگساز جوان درباره برنامههای آیندهاش پرسیدیم و گفت: یک سوئیت سمفونی تنظیم کردهام به نام «رقص شیطان» که امیدوارم فرصت اجرای آن با ارکستر سمفونیک به وجود بیاید و البته قصد دارم کارهای قبلی خود را که برای مردم نوستالژیک شده است با پرداختی جدید در فرم سمفونیک ارائه دهم که جزئیاتش را بعد خواهم گفت، اما منتظر یک کنسرت عجیب باشید.
بیژن بیرنگ در پایان نشست خاطرهای تعریف کرد که به زعم او پایان خوبی برای این گفتگو محسوب میشد. او گفت: در هنگام ضبط سریال «سرزمین سبز» ما با عدهای از عوامل در حال صحبت درباره پروژه بودیم. مرحوم خسرو شکیبایی جذب این گفتگو شده و او نیز ایدههایی را درباره پروژه مطرح کرد. یکی از ما خطاب به خسرو گفت «لطفا از اینجا برو و اجازه بده خودمان این بحث را پیش ببریم.» ساعتی بعد شکیبایی را دیدم که گوشهای نشسته و ناراحت است. دلیل ناراحتیاش را پرسیدم و او پاسخ داد: قرار نیست فقط یک نفر از این کار لذت ببرد. ما ربات نیستیم و آمدهایم از کارمان لذت ببریم. من نیز حق داشتم در لذت این ایدهپردازی سهیم باشم چون این پروژه برای همه ماست.
نهال یوسفیپور
انتهای پیام/
There are no comments yet