به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، این روزها با پیشرفتهای تکنولوژیک، شکل و کارکرد رسانههای فراگیر تفاوت بسیار زیادی نسبت به گذشته پیدا کرده است. برای مثال تعدد اشکال گوناگون رسانههای تصویری باعث شده سلیقههای بسیارمتفاوت مخاطبان پوشش داده شوند و برای هر ذائقه انواع گوناگونی از محتوا وجود داشته باشد. در چنین شرایطی افراد جامعه با هر سلیقه و نگرش حق انتخاب وسیعی میان رسانههای رسمی و غیر رسمی دارد و به همین دلیل موضوع «جذب مخاطب» ابعاد بسیار پیچیدهای پیدا کرده است. وجود همین رویه سبب شده است که دیگر صدا و سیما همچون سالهای گذشته در عرصه جذب مخاطب بی رقیب نباشد. به همین دلیل نیاز است با ترتیب دادن سلسله نشستهایی با حضور افراد متخصص و صاحب نظر این حوزه، آسیبشناسی دقیقی در این خصوص صورت گیرد.
«مجموعه رسانهای صبا» در اولین گام با دعوت از «ناصر کریمان» از کارشناسان با سابقه تلویزیون که تجارب ارزندهای در بخشهای مدیریتی رسانه ملی دارد و «محمود گبرلو» منتقد سینما، مجری و برنامهساز و کارشناس رسانه، تلاش کرده تا در اولین گام از «سلسله نشستهای نقد سازمان صداوسیما»، چشم اندازی دقیق و روشن برای بهبود عملکرد رسانه ملی بگشاید.
قسمت دوم این مباحثه را از نظر میگذرانید:
به نظر میرسد شیوه فعلی برنامهسازی متناسب با عصر پساتکنولوژی باید دچار تغییرات بنیادین شود. در این خصوص چه اقداماتی در رسانه ملی صورت گرفته است؟
—– ناصر کریمان: از بعد مسئله فضای تکنولوژی نوین، معاونت فضای مجازی سازمان صدا و سیما برای هر شبکه و همه برنامهها، مکملی در پلتفرم تلوبیون در نظر گرفته است و همین مسئله یک فضای تعاملی را به وجود آورده است و دیگر آن فضای خطی که هر برنامه تنها در ساعت خاصی قابل مشاهده بود از میان رفته است.
—– محمود گبرلو: من به شدت با ایجاد معاونت فضای مجازی در تلویزیون مخالف هستم. این معاونت به این دلیل ایجاد شده که تلویزیون دیگر در برنامههای خودش نمیتواند تماشاگر را اقناع کند و به همین دلیل خلاصه آن را در فضای مجازی قرار میدهد تا دیده شود. این مسئله نشان میدهد نگرش مدیریتی در تولید برنامهها کهنه و قدیمی است. اگر ساختار برنامهای اصلاح شود، دیگر نیازی به فضای مجازی نیست که بخواهد خلاصه آن را ارائه دهد.
—– ناصر کریمان: آقای گبرلو! شما برنامهای به نام «هفت» را در شبکه سه تولید کردید. برنامه تخصصی هفت در آن زمان به صورت خطی پخش میشد و با تحلیل به این نتیجه رسیده بودیم که اگر هفت دارای بازپخش باشد ممکن است بخشی از مخاطب خود را از دست بدهد. به همین دلیل این برنامه به صورت زنده و بدون تکرار به روی آنتن میرفت. اما امروز تکنولوژی پیشرفت کرده است و ما میتوانیم برنامه ای مانند هفت را که بیش از صد و بیست دقیقه به طول میانجامد، خلاصهسازی کرده و پیوست شبکه فضای مجازی شبکه سه نماییم. زمانی که الگوی مصرف تغییر کرده است و دیگر مخاطب حوصلهای برای شنیدن گفتگوی دو ساعته ندارد، میتواند از این طریق فایل چکیده بخشهای مهم این گفتگو را مشاهده کند.
—- محمود گبرلو: ما در برنامه «هفت» شیوهای که اکنون مورد نیاز تلویزیون است، اجرا کردیم. ما در عالم رسانه باید افق آینده را ببینیم. بنده در برنامه هفت به عنوان مجری سکوت کردم تا دو طرف ماجرا به نظریهپردازی مشغول شوند و همین مسئله باعث شد بیننده اقناع شود. نمونه آن جریان خانه سینما بود که عدهای در خیابان تحصن کردند و ما بدون آنکه موضع مشخصی داشته باشیم و یا تلاش کنیم آن را القا کنیم، از دو طرف ماجرا دعوت کردیم در برنامه حاضر شوند و آقایان اسعدیان و فرحبخش در آن مناظره معروف روی آنتن زنده شرکت کردند تا مخاطب خود به تحلیل برسد. آن برنامه نمونهای از روش اقناعی برای ارتباط با مخاطب بود.
—– ناصر کریمان: ما در برنامه «شیوه» مباحثی از منظر جامعه شناسی اسلامی طرح کردیم که بخشی از مخاطبان پیشرو، خود احساس دغدغه کرده و بحث های نظری مطروحه را در فضای مجازی منتشر کردند.
چرا برنامههای اینچنینی تنها در یک یا دو شبکه و به صورت محدود تولید میشوند؟ برای مثال برنامه «شیوه» محصول شبکه چهار سیما است که مخاطبان خاصی را پوشش میدهد.
—– ناصر کریمان: خیلی از مسائلی که میخواهیم طرح کنیم باید برای مخاطب از یک حداقلهای اطلاعاتی برخوردار باشد. باید دید الگوی جهانی شبکههای تخصصی چیست؟ برای مثال شبکهای به نام مستند به وجود میآید. چرا زمانی که در تمام شبکهها مستند پخش میشود، باید یک شبکه تخصصی برای این حوزه تاسیس کرد؟ زیرا بخشی از مستندسازان گفتمانی را در آن شبکه شکل میدهند که جنبه آموزشی دارد و به کار توده مردم نمیآید. بخشی از این مسائل اجتماعی و نخبگانی، مخصوص حکمرانان و وزرا است و دلیلی ندارد در یک شبکه عمومیتر به نمایش درآید. مخاطب عام به دنبال سرگرمی است و نمیتوان مسائل جدی و انتقادی را در شبکههای پر مخاطب ارائه کرد.
—- محمود گبرلو: در مورد شبکههای تلویزیونی در یک مقطعی ضرورت داشت که شبکههای مختلفی راهاندازی شود و مخاطبان خاص را به سمتوسوی محتوای مورد نیازش هدایت کرد. این استراتژی مربوط به زمان گذشته است. در زمان حال این شبکههای متعدد رادیویی و تلویزیونی کاربردی ندارند. البته بحث مربوط به شبکههای تخصصی مقوله ای جدا است. شبکههای تخصصی مربوط به سینمای مستند یا کودک و نوجوان حتما باید وجود داشته باشد. مشکل جایی است که شبکههای متعدد محتوای شبیه به هم تولید میکنند.
—– ناصر کریمان: ما چهار شبکه اصلی شامل شبکه های یک، دو، سه و پنج داریم که برای مخاطبان عام برنامههای متنوع تولید میکنند. دوازده شبکه بعدی و مجموعه سی شبکه استانی همگی دارای کارکردهای تخصصی هستند. برای مثال شبکهای که برای آذری زبانها به صورت تخصصی در استان خودشان داریم، به صورت یک ضرورت مطرح است که به خرده فرهنگها و دغدغههای محلی استان خود بپردازد.
ادامه دارد…