فرهنگ و یک حزب‌اللهی | پایگاه خبری صبا
امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۸

فرهنگ و یک حزب‌اللهی

مسعود ده‌نمکی یک پدیده خاص انقلاب اسلامی است. آیا این شور انقلاب بوده که از او یک پدیده ویژه ساخته، پدیده شور کار کردن تا سر حد شهید شدن؟ یا این شور او، شخصیت بی‌قرار و شوریده‌اش بوده که انقلاب اسلامی  را گاه جایگاهی برای ظهورش یافته؟ کاش انقلاب انبوهی از این شهدای ایثارگر زنده هنوز داشت به جای این همه مواجب‌بگیر بی‌خاصیت ناتوان و سست‌ایمان و خودخواه! ده‌نمکی گونه در سینمای ما به تعداد انگشت‌های یک دست هم نیستند. پرشور، خستگی‌ناپذیر و چندسویه.

به گزارش صبا، زمانی که جسم تو را حمل می‌کند، توان آن را داری که مکان و زمان دلخواهت را خود بگزینی، آنجا و آن زمان حاضر شوی، و گفتگو و رابطه‌هایی از جنس خرد و فرهنگ شکل دهی با شعر، مستندسازی، متن شفاهی، سخنرانی، داوری، کارگاه‌های شعر یا فیلم، نشست‌های تخصصی کار هنر و نقد، گردهمایی‌های بینارشته‌ای، سینما/ معماری، انسان‌شناسی/ فیلم، جامعه‌شناسی / ادبیات و سینما، سیاست/ فرهنگ، رسانه و مطالعات فرهنگی و… و در سراسر ایران به دانشگاه‌هایی، فرهنگسرا و فرهنگستانی، نهاد هنر و دانشی دعوت می‌شوی که گفتگو در آن جا را با دانشجویان و مخاطبان فرزانه‌اش دوست داری و خاطرات جوانی تو در آن جاها جوان مانده، دانشگاه تهران، شریف، پلی‌تکنیک، دانشگاه علوم ارتباطات اجتماعی (که بعد شد علامه طباطبائی)، دانشکده حقوق، علوم اجتماعی، علوم، فنی دانشگاه شیراز اهواز، اصفهان، گیلان، مشهد، کاشان، سبزوار، قزوین، آمل، ساری و… .

و زمانی فرا می‌رسد دیگر جسم می‌گوید: «سالها تو را حمل کرده‌ام دیگر نمی‌توانم دست از سرم بردار» و این طور می‌شود که حتی جاهایی که دوست داری حضور داشته باشی نمی‌توانی باشی.

در این اواخر و نیز همین پریشب به دو جا دعوت شدم و نتوانستم بروم.

از سینمای مستند و تجربی چند بار برای جشنواره سینما حقیقت تماس گرفتند. گفتم نمی‌دانم می‌توانم بیایم یا نه. دوست داشتم بروم. کارت مهمان ویژه فرستادند لاهیجان اما آن روزهای جشنواره پا در گل ماندم اسیر جسم فرتوت که می‌گفت بفرمان منی و من نمی‌توانم حملت کنم.

و آخرین جایی که دوست داشتم باشم و نتوانستم گردهم آمدن برای گرامی‌داشتن ده نمکی است.

اما دلم نمی‌آید ناگفته بماند حیرتم از او. و توان جسم آبدیده‌اش! روح او ده برابر کالبدش او را بر‌می‌انگیزد به کار و سعی مأجور و مشکور. یک روز گفتمش این توان اجر دنیوی جهادی خالص است که در کتاب خاطراتش (آدم باش) از آن نشانش را می‌یابیم و گردان حمزه و نواب و انقلاب دوم … دیگرکتاب های اوست.

ده‌نمکی یک پدیده خاص انقلاب اسلامی است. آیا این شور انقلاب بوده که از او یک پدیده ویژه ساخته، پدیده شور کار کردن تا سر حد شهید شدن؟ یا این شور او، شخصیت بی‌قرار و شوریده‌اش بوده که انقلاب اسلامی  را گاه جایگاهی برای ظهورش یافته؟ کاش انقلاب انبوهی از این شهدای ایثارگر زنده هنوز داشت به جای این همه مواجب‌بگیر بی‌خاصیت ناتوان و سست‌ایمان و خودخواه! ده‌نمکی گونه در سینمای ما به تعداد انگشت‌های یک دست هم نیستند. پرشور، خستگی‌ناپذیر و چندسویه. پگاه آهنگرانی حق مطلب را در مستندش درباره ده‌نمکی ادا نکرد. بس که حجاب ایدئولوژی و پیش‌داوری جلوی چشمش را گرفته بود تا پدیده غریب و عجیب را نبیند و ده‌نمکی موضوعی دست‌نخورده باقی بماند برای فیلمی مستند.

بچه بود که سرشار از عشق امام به جریان انقلاب پیوست. نوجوان بود که جانباز شد. در جبهه نوجوانی‌اش، همان سلوک عارفان شد. آدم شد بس که آدم دید و همنشین آدمها گشت و رشد کرد. نیرویی ذخیره شده، مشحون و انفجاری از عشق و ایمان و عدالتخواهی.

بعد از جنگ روزنامه‌نگاریش هم پدیده‌ای شد. با ده اسم مستعار روزنامه‌ای معترض درآورد. علیه جریان درون انقلاب که همه اعتبارشان از امام و انقلاب و خصوصاً اسلام بود لیک پرسونایی داشتند و نقش باطنی‌شان بت نفس و جهان مدرن و گرایشان نولیبرالی و سازش با ضدانقلاب بود. غوغا بپا کرد با ممتازترین چهره‌های انقلاب درافتاد. زیرا می‌دید با صورتک راه امام، به راه امام پشت پا می‌زنند، از هاشمی تا خاتمی، از غرضی تا مهاجرانی و… . شلمچه، جبهه، صبح دوکوهه با ده اسم خودش و اسم‌های مستعارش یک تنه لشکر مقاومت برابر نامحرمان راه اسلام و خمینی بزرگ می‌ساخت.

این ریاضت انقلابی در هجوم ضدانقلاب او را پرتاب کرد به سینما. اینجا هم پدیده غریبی شد. همانگونه که پدیده‌ای مکتب نرفته درروزنامه‌نگاری بود، سینماگری به مکتب نرفته و خط ننوشته در سینما شد که پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ساخت. و نیز ایمانی‌ترین آثار را.

ضدانقلاب، لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها دست به دست هم دادند تا نابودش کنند. اما او از درد زاده می‌شد و از زخم رشد می‌کرد. او به تنهایی یک جبهه بود و گردانی رزمنده بود مثل گردان حمزه.

اما کار کارستانش شد دو اثر سترگ: «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» و «مفتاح الحدیث» از کتاب نبوت، کتاب آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی سلام الله علیهم تا هر موضوع در حیات با واسطه کلام اهل‌البیت علیهم‌السلام و در آینه معرف آل الله، معرفی می‌شوند و از صلوات تا جهاد و… مقیاس فراهم آوردن دهها کتاب حدیث در ارتباط با موضوع‌هایی که مسئله‌های زندگی درونی و بیرونی ماست. از عبادت تا حکمرانی که باید عبادتی و نشان عبودیت خدا  باشد نه بندگی شیطان و بت نفس و مدرنیته و شیطان بزرگ.

و خدا که نو به نو می‌آفریند پدیده ده‌نمکی را آفرید. و راه بندگی و تلاش برای حزب‌اللهی زیستن و ابزارهای کار مأجور را برایش فراهم کرد تا در عصر گسترش چشم‌انتظاری جهانی و پر شدن دنیا از ظلم و کفر و وانموده و شیاطین و تسویل، هنر مدرن تکنولوژیک یعنی سینما را به زبان همگان، وسیله گفتگو از خدا، اسلام، معارف الهی، اهل‌البیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی در محاصره جهانی شیاطین و اذناب داخلی‌شان کند.

و پول سینما را باز مضاعف و دوبارانه خرج نشر و بر پا کردن امر اهل بیت وحی و هدایت و کلام الله، قرآن حکیم و حکمت قرآن ناطق، شریکان قرآن نماید وکتاب‌های نورانی بیافریند. و با سعی وافر بگوید راه دوزخ از مدرنیته می‌گذرد و راه رضوان خدا از طریق اهل بیت خدا. و به نابینایی و ناشنوایی مردم ابلق و نفاق کار سر فرود نیاورد. تهمت‌ها بپذیرد و از پا ننشیند. و در پس سادگی کارش از دین بگوید.

در سینمای ایران دو کس مرا به حیرت می‌اندازند و هر دو اهل کار بی‌وقفه‌اند. کیارستمی به سبب زیباشناسی مستقل که یک‌تنه برابر سینمای آمریکا سینمایی ساخت که ارزشهایش در ایستادگی برابر جهان وانموده‌ها و ستایش زندگی و کمال هستی در آینده هویدا خواهد شد. سینمایی بدیع پیام گریز از عصری داشت که رابطه با طبیعت و هستی زنده را در مغاک فضای مجازی و فراموشی ارزش زندگی فرو‌می‌برد. بداعت او در کشف زبانی بود و ساختاری از بداهت و بداعت که بگوید آن چه آفریده شده تمام و تام است و هنر، کارش کشف خلاقیت بیکران نهفته در هستی است و هستی کارگردان بی همتای خود را دارد … و هنر انسان کشف هنر و دانایی مطلق نهفته در نشانه‌ها و آیات است.

دیگر سینماگر در مسیر ساختی متفاوت و معکوس و سینمای همگانی و مردم‌پسند، ده‌نمکی است به سبب دفاع از ایمان با ابزاری که برای ایمان‌زدایی و مدرنیسم آفریده شد و از انگشت‌شمار سینماگران ماست که در ورطه جهل و شیطنت و شهوات و فساد و بردگی شیطان بزرگ و تمدن متوحش، از رب العالمین و معبود و انتظار عدل موعود و معرفت حق و نفس زشتکار و اغوای شیطان و دنیا و آخرت و انقلاب الهی و تقوا و قرآن و اهل البیت علیهم السلام با ما می‌گوید. جهان معنوی و عالم غیب که نزدیک‌ترین جهان به معنا در سینما به باور من است. هر چند از نظر نحو بیان من بیان و فرم دیگر و ساختار متفاوتی را می‌پسندم. اما ویژگی مردمی زبانی که زبان مردم و جذب مخاطب را می‌داند کم چیزی نیست.

مجالی دیگر و مفصل برای موشکافی کتاب‌های افزون از صد جلدش لازم است و پولی که از سینما در‌می‌آورد و هزینه زایش این فرهنگنامه‌ها، مفتاح الحدیث و کار غریب فرهنگنامه اسارت شده که منبع لایزال ثبت تک تک معارف خاندان هدایت است و حکایت آزادگان انقلاب اهل البیتی و حکایت تک تک اسرا مقاومت مقدس برابر جهان کفر در زندان و در اسارت است. بزرگداشت این چهره عماری انقلاب بزرگداشت هنر در خدمت حق در جنگ با باطل و بزرگداشت سینما و کتاب برای زنده نگاه داشتن امر خاندان وحی و همچون منبر در جهان امروز است. کاش تحصیلات حوزه‌ای خود را تا اجتهاد و فقاهت و علم و تفقه در مراتب عالی ادامه می‌داد و ادامه دهد. در آن صورت مجادله او با جهان شیطانی مدرن ژرف‌تر پیش می‌راند. او نمونه بارز لطف الهی در برکت دادن به عمر به سبب بندگی حق است و حقانیت زندگی انقلابی. این خداست که مکان/زمان حضور ده‌نمکی را تعیین و او را در باطن و ظاهر غرق باران الطافش کرده است. عمرش دراز و ژرف باد.

*احمد میراحسان

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تمساح خونی
    122/039/668/000
  • بی‌بدن
    31/159/220/500
  • سال گربه
    27/468/929/500
  • مست عشق
    16/428/078/500
  • آپاراتچی
    4/731/691/500
  • آسمان غرب
    4/086/239/500
  • ایلیاجست‌وجوی قهرمان
    4/017/155/500
  • پرویزخان
    3/349/494/500
  • نوروز
    3/326/111/000