به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، مهدی مطهر مستندساز در یادداشتی به فضایی که در این زمان برای مستندسازی در فضای سیاسی بوجود آمده پرداخته و مشکلات و سختیهای این کار را بررسی میکند.
متن این یادداشت بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از موضوعات متداول مستند که به ذات مستند یعنی پژوهش محور بودن آن و روشنگری آن نیز بسیار نزدیک است مستند سیاسی است. حال مستند سیاسی چگونه مستندی است؟
مستندی درباره شورش، کودتا و یا انقلاب شهر و یا حتی کشور، رهبران سیاسی، سیاستمداران برجسته، شیوه انتخابات و یا حتی اتفاقاتی که به دلیل یک انتخابات به وقوع پیوسته است، اتفاقات سیاسی خاص مانند جلسه استیضاح و یا لابیگریهای مجلس و دولت و روابط سیاسی دو کشور و یا حتی دو بلوک سیاسی متفاوت، است.
این موضوعات صرفا برای تقریب به ذهن شدن مخاطبان این سطور احصا شده است و چه بسا موضوعات بسیار دیگری ذیل مستند سیاسی قرار گیرد اما بین همه این موضوعات مستندهای سیاسی که به شخص خاصی میپردازد همیشه جذابتر و عامه پسندتر بوده است. بین مستندهای سیاستمداران و رهبران نیز چند تقسیمبندی مرسوم وجود دارد:
گاهی به پرتره سیاسی به بهانه بررسی یک بازده زمانی میپردازیم و گاهی کاملا بیوگرافیک و شناسنامهای سراغ سوژه می رویم.
به تقسیم بندی دیگری هم میتوان اشاره کرد و آن دسترسی مستقیم و یا غیرمستقیم به سوژه شخصیت محور است.
گاهی سوژه علی رغم آنکه در قدرت است و کر و فر دارد خودش را و آرشیو و خاطراتش را بیواسطه در اختیار مستندساز و یا تیم سازنده میگذارد و گاهی سوژه به دلیل سرشلوغی، عدم هماهنگی و یا اینکه از دنیا رفته است اساسا در اختیار گروه فیلمساز قرار ندارد. حال سوال این است که وضعیت فیلمسازی سیاسی ایران چگونه است؟
سنت فیلمسازی سیاسی اساسا در دهه نود قابل مقایسه با دهههای گذشته نیست و به شکل تصاعدی رو به رشد است.
اگر سنت روزنامهنگاری را مزیت نسبی و برگ برنده چپهای انقلابی و حتی غیر انقلابی در مواجهه با جریان مقابلش از دهه شصت تا حتی نود بدانیم، قطعا این بلوغ، در مستندسازی به وارثان چپ به ارث نرسیده و بالعکس در راست سنتی و اصولگرا هر چه در ژورنالیست دچار یبوست و محافظه کاری بودهاند، در مستند دست برتر میدان را داشته اند.
یادم هست گفتگویی که یکی از دوستان با بزرگان مطرح روزنامهنگاری اصلاح طلب داشت و او در آنجا با صراحت اعتراف کرد که ما هیچ سلاح مناسبی برای پاسخگویی به توپخانه مستندسازی جریان نوپا نداریم.
چپ ها و یا حتی اپوزیسیون ترجیح میدادند اگر به مستندسازی روی میآورند بیشتر مسایل اجتماعی را دستاویزی برای نقد جبهه سیاسی مقابلشان قرار دهند اما انقلابیها با رویکردی صریح و شفاف به ساخت مستندهای داغ و بعضاً بیمحابا درباره شخصیتهای سیاسی بعد از انفلاب اقدام کردهاند.
سنت صدا و سیما در سفارش و یا تامین مستندهای سیاسی بیشتر به عناوین ذیل محدود بوده است:
-یک، پروژه پهلوی سوزی و مجاهدین سوزی که بیشتر طرفدار لحن یکطرفه هم بوده است.
تجربه خودم درباره مستند هویدا که با استقبال و حتی ذوق زدگی تلویزیون مواجه شد تا جایی که مسئول نظارت و ارزشیابی سازمان در متنی هفت صفحهای به تمجید سبک و لحن فیلم پرداخت اما متأسفانه در بازپخش مجموعه مستند که مصادف با ایام دهه فجر شد و بازپخش فیلم به مذاق بعضی خوش نیامد. تلویزیون با عقب نشینی عجیب ما را مورد بازخواست قرار داد هر چند همچنان در پایان سال نامزد اصلی بهترین مجموعه مستند سال جام جم بود!
-دوم، مستندهای مناسبتی به خاطر تقارن با شهادت و یا فوت بعضی اشخاص درجه اول نظام مثل شهیدان بهشتی، مطهری، مفتح و یا ارتحال بزرگانی چون مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی که طبیعتا هم این اشخاص منحصر به بزرگانی است که گروههای خاص سیاسی کمتر از حیات و یا ممات آنها بتوانند مصادره حزبی و یا گروهی کنند.
این رویه سالهای متمادی سه دهه اول انقلاب اسلامی بوده است اما چند عامل و متغیر زمینه رشد اینگونه فیلمها را در دهه ۹۰ فراهم کردند که موارد ذیل از اصلی ترین آنها است:
-اتفاقات خاص انتخابات سال ۸۸
-گسترش فضای VOD و پلتفورم های جدید توزیع فیلم
-ورود سفارشهای غیر از تلویزیون مثل جریانهای جدید فرهنگی شبیه سازمان اوج و یا جریانهای مستندسازی عمار، سفیر و خانه مستند
-حمله بی وقفه رسانههای فارسی ضدانقلاب که موجب شد دلسوزان جمهوری اسلامی در برابر هجمه آنان در پی پاسخ متقارن برآیند.
سالها لیبل قرمز و مهر محرمانه و قس علی هذا ما را از ملاقات و آرشیوهای خاص سیاسی محروم کرده تا اینکه مجموعه عواملی که در بالا ذکر شد چشممان را به جمال بعضی از تصاویری روشن کرد که پیش از این حتی تصورش را هم نمیکردیم.
برای پاسخگویی به بعضی شبهات و سدسازی مقابل برخی شایعات دست بعضی مستندسازان عادی هم به آرشیوها باز شد. در این موج جدید شاید بتوان مدعی شد که بیش از ۱۰۰۰ مستندساز دلسوز پا به عرصه مستندسازی گذاشتند که بسیاری از آنها ابایی برای پرداخت به موضوعات سیاسی ندارند اما اینکه چرا از این انرژی آزاد شده حداکثر استفاده نشد:
صدا و سیما را به هر نحو مهمترین عامل تولید و یا توزیع مستند باید بدانیم لذا یک برنامه جامع و رو به جلو، عملگرا و نترس زمینه را حتی برای ساخت مستندهای بین المللی هم فراهم میکند.
صدا و سیما به مثابه عامل توزیع:
چگونه میتوان مستند سیاسی مخصوصا درباره التهابات و موضوعات سیاسی متاخر ساخت در حالی که نیمی از اشخاص حول موضوع اساسا ممنوع التصویرند و حتی در بسیاری از موارد که صدا و سیما بخاطر بعضی مصلحت اندیشیها موافق پرداخت به موضوعات سیاسی با نیم نگاهی به مخاطب خاکستری میشود برخی از جریانهای سیاسی و یا حتی برخی دغدغهمندان بیخاصیت که فورا در رسانههای رسمی و غیر رسمی شروع به سمپراکنی میکنند و صاحبان این آثار را متهم و تخریب میکنند؟
صدا و سیما به مثابه عامل تولید:
یک: گردش مالی و بودجه مستند به نسبت سایر فرم های رایج تلویزیون مثل سریالها و یا حتی مسابقات بسیار پایین است و حتی میتوان مدعی شد که گاهی بودجه مستند اعشار بودجه سریالهای تلویزیون هم نمیشود. از همین بودجه اندک کمتر مدیر شبکهای ریسک میکند که مستند سیاسی بسازد و ارجح ساخت مستندهای گردشگری و خنثی است. البته بغیر از سلیقه، گویا پرداخت به مستندهای سیاسی هم در انحصار معاونت سیاسی سازمان است.
دو: در مستندهای سیاسی آرشیو نقش اساسی دارد در حالی که علی رغم آنکه معروف است که می گویند در تلویزیون همه تصویری موجود است اما نبود یک شات لیست جامع و به روز مهمترین ضعف صدا و سیما شده است. چقدر این جمله بین دوستان متداول شنیده میشود که مثال پروژه دفاع مقدس داشته و تصادفا تصاویر بدیعی از فلان مجلس شورا یا بهمان کاراکتر سیاسی پیدا کرده است.
فارغ از نقدهای درونی که به سازمان وارد است و در بالا اشاره شد ایراد دیگری که مجالش در این مقال آمده است اینکه از معمار انقلاب تا رهبر انقلاب و یا حتی شهید عزیز مظلوم ما حاج قاسم در انحصار بعضی از افراد منتسب و یا مسئول قرار گرفته که اجازه هرگونه فعالیتی بدون اذن آنها نشدنی است و این یعنی که نسازیم دردسرش کمتر است.
و اما خود مخاطب این مستندها که با تجربهام میگویم ترجیحشان بر این است که مستندهای ساخته شده صراحتا له یا علیه علاقه سیاسی شان باشند و طرفدار مستندهای بیطرف و یا تحلیلی که انتظار اندیشه ورزی از مخاطب را دارد نیستند و اما خود جریانهای سیاسی و سیاستمداران که سوژههای مستندسازان هستند به شدت دمدمی مزاج و متغیر هستند و طبعشان با سردی و گرمی انتخابات بلغمی و صفرایی میشود البته بماند که سابقه نشان داده چپها برای فرصتهای مصاحبه و مستندسازی گشاده رو ترند تا راستها که معمولا سرشلوغ و فراموشکارند.
عرض آخر آنکه همین حالا که شما دارید عرایض من را میخوانید ساخت بسیاری از مستندها شاید بیش از ۱۰ سال دیر شده است و کمتر شاهد عینی این اتفاقات زنده ماندهاند و یا فراموشی، قاتل جانشان شده است.
موضوعات سیاسی مثل مک فارلین، آتش بس، درگیریهای مجلس با بنی صدر، التهابات بین ریاست جمهوری و نخست وزیری، پرونده مذاکره با آمریکا و دهها موضوع ریز و درشتی که با گذشت حتی ثانیهها فقط افسوسش برای ما باقی خواهد ماند.»
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است