به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا، کتاب «چرا پزشک شدم» نوشته محمدرضا عاطفی با موضوع خاطرهها و خطرهایی که در راه پزشک شدن خود داشته است از سوی نشر سها روانه بازار شده است.
محمدعلی سلطانی در مقدمه این کتاب درباره نویسنده آن و شرح چگونگی نوشته شدن این کتاب نوشته است: «قرنها از همجواری طب و فلسفه و موسیقی که در حوزههای سنتی یک واحد درسی را تشکیل میدادند میگذرد، جدایی راه این سه علم که جسم و جان و روان را درمان بودند بهتدریج بهجایی رسید که امروز پزشکی که فلسفه بداند و یا حتی زمانی را به شنیدن موسیقی اختصاص دهد در حوزه شرکای دانش خود استثناست، شاید از زمان گسترش و به روز شدن اطاق عمل دیگر حکایت دیگری شده است، تا چه رسد به این که پزشکی قلم بهدست گیرد و از خود و جامعه و دانشگاه و زندان و یاران و اهل قلم بنویسد. زیرا بهراستی با تمام جایگاه والا و بالای دانش پزشکی. در روزگار ما جز به اتفاق که درد را دوا و مرگ را شفا و از دَمی مسیحوار و کرداری بزرگوار بهره بردهاند بسیاری از بیغمی دیگران گوی سبقت از بویحیی ربودهاند.
پزشک مهربانی که مورد اشاره ماست، فرسنگهای نوری از قافله پزشکی فاصله دارد و شب تاریک قساوت را بهروشنی روز کردار و اندیشه نیک خود از جغرافیای شخصیاش جدا ساخته است، و بیمارانش نیز که نام تعدادی از آنان زینتگر کتاب است، چنان درخشان و نمایان بودند و هستند که در زمین و آسمان ایران تا ابد ستارگان ماندگار و موجب افتخار و چنان خادم و خدمتگزار، که محو نام و آثار آنان امری محال خواهد بود و هرکدام در جایگاه خود به رادی و بزرگمردی و سالاری سرآمد بودند. یادشان همواره برقرار و راهشان روشن و جاویدان باد…»
این کتاب ۱۹۸ صفحهای دارای ۶ فصل «چرا پزشک شدم»، «دانشگاه تبریز دانشکده پزشکی»، «زندان سیاسی»، «پس از آزادی»، «تصمیم بزرگ»، «بعضی از بزرگانی که در خدمتشان بودم» و ۱۸ صفحه آلبوم است.
در فصل سوم این کتاب میخوانیم: «در سال ۴۶-۴۷ من دانشجوی سال دوم رشته پزشکی بودم. هرچه به سال ۵۰ نزدیکتر میشدیم مبارزات سیاسی در ایران بهویژه در دانشگاهها اوج بیشتری میگرفت. در بیشتر مواقع دانشگاه تبریز در اعتصاب به سر میبرد. و اغلب دانشجویان ضدحکومت بودند. بحث و گفتگوها، اعلامیهها رفتهرفته در من هم تاثیر گذاشت و به توصیه دانشجویان سیاسی شروع به خواندن کتابهای سیاسی و ایدئولوژیک کردم. تازه خبردار شدم که کودتای ۲۸ مرداد برای کشور ما چه فاجعهای بوده است.
میتوان گفت که از سال دوم من یک پا سیاسی شده بودم، ولی سیاست هنوز به کنه دل من راه نیافته بود. گرایش اصلی من ـ حتا تا به امروز که دارم کتاب «خاطرهها و خطرها» را مینویسم، مطالعه علوم پزشکی و اجتماعی است. گویی من برای خودم تنها یک رسالت میشناختم: پزشک شدن و در خدمت بیماران قرار گرفتن.»
کتاب «چرا پزشک شدم» نوشته محمدرضا عاطفی در ۱۹۸ صفحه و در نوبت چاپ اول از سوی نشر سها در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
انتهای پیام/
There are no comments yet