احمد بهرامی کارگردان فیلم سینمایی «دشت خاموش» در گفتگو با خبرنگار سینمایی صبا درباره این فیلم که افتخارهای جهانی کسب کرده ولی هنوز در ایران اکران نشده است، توضیح داد: این فیلم را ۲ سال پیش ساختیم و سال گذشته موفق به کسب جایزه بهترین فیلم بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز شدیم و بعد از آن هم به ۲۰ جشنواره رفتیم.
به گفته او، «دشت خاموش» فیلمی سیاه و سفید است که قصه چند آدم در کوره آجرپزی را روایت میکند.
او در پاسخ به اینکه چرا فیلم را سیاه و سفید ساخته است، بیان کرد: به نظر من زندگی کسانی که در کورههای آجرپزی زندگی میکنند خیلی رنگ ندارد و من دوست داشتم این مساله را در فرم و ساختار اثر نشان دهم، دوست داشتم به نگاه آنهایی که در کوره زندگی میکنند و زندگی برایشان سیاه و سفید است، نزدیک شوم.
تهیهکننده «تونل» درباره ایده فیلم «دشت خاموش» تصریح کرد: در کودکی و نزدیک خانهمان کوره آجرپزیای بود و من همیشه تصویر آنان را در ذهن داشتم. بعدها که فیلمساز شدم و تصمیم گرفتم درباره قشر کارگری و مشکلات آنان فیلمی بسازم به یاد تصاویر کودکیام افتادم و پس از تحقیقهایی که انجام دادم به این فیلمنامه رسیدم.
این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چرا از کارگران برای بازی در فیلم استفاده نکرده است، اظهار کرد: نمیخواستم در فیلم حقیقت عریان را بازگو کنم بلکه من دوست داشتم از چیدمان وقایع به حقیقتی برسم که به صورت مستند نباشد، به همین دلیل از بازیگران واقعی در فیلم بهره جستم.
بهرامی ادامه داد: من باتوجه به محتوای فیلم کادر ۴ به ۳ و رنگ سیاه و سفید را برای ساخت فیلم انتخاب کردم زیرا این کادر و رنگ در به حقیقت پیوستن محتوای فیلم خیلی کمک کزذ من هم نمیخواستم فیلمی پر زرق و برق بسازم. زندگی آدمها در کورههای آجرپزی رنگ زیادی ندارد و به همان رنگهای سیاه و سفید و خاکستری محدود میشوند.
این کارگردان درباره وجود کارگرانی همچون لطفالله که شخصیت اصلی فیلم است، تصریح کرد: نه فقط در ایران بلکه در همه نقاط دنیا افرادی همچون لطفالله زندگی میکنند. وقتی در جشنواره ونیز یا در اسپانیا یا فلورانس ایتالیا که کشورهایی صنعتی هستند و فیلم به نمایش در آمد، مخاطبان وجود مشکلاتی مشابه در جامعه کارگری کشور یا شهرسان را بازگو میکردند. به نظر میرسد مشکلی جهانی باشد و نظام سرمایهداری از قشر کارگر سواستفاده میکند.
کارگردان فیلم «پناه» درباره وجود اقوام مختلف همچون کرد و ترک و… در فیلم بیان کرد: در واقعیت کورههای آجرپزی بدین صورت است که از هر قوم و طایفهای افرادی را مشاهده میکنیم، فیلمساز و نویسنده نیز هنگام نوشتن به این مساله و بحث عمیق جامعهشناسی آن توجه میکند تا فیلم از رنگ برخوردار شود. فیلمساز میتواند از فرهنگها و مذهبهای مختلف در فیلم بهره بگیرد و درباره آنها حرف بزند و ممکن است این مساله نشانگر جامعه، البته نه به شکل کامل آن، باشد.
این نویسنده درباره زمان و مکان فیلم مطرح کرد: «دشت خاموش» فیلمی بدون زمان است، این فیلم میتواند از پیدایش نفت در خاورمیانه چه در ایران، چه در عراق یا هرجای دیگر تا زمان صنعتی شدن بشر در جهان را به نمایش درآورد. به طور کلی قصه این فیلم به زمانی که هر زمانی که سرمایهداری شکل گرفته است، برمیگردد.
بهرامی در پایان این بخش از صحبت هایش درباره تاثیر فیلم بر مخاطب عام خاطرنشان کرد: به نظر میرسد که چون فیلم از خردهداستانهای زیادی تشکیل میشود و تقریبا روایت یک مثلث عشقی را بازگو میکند، مخاطب عام را تا جایی با خود همراه میکند.
جایودنیا: کوره آجرپزی را از نو ساختیم
در ادامه با جاوید جاویدنیا طراح صحنه فیلم گفتگو کردیم که درباره پیدا شدن لوکیشن «دشت خاموش» گفت: احمد بهرامی ایده ساخت یک فیلم در کورههای آجرپزی با سیستم پخت قدیمی را داشت که در بافت شهری هم نباشد. بعد از جستجوهایی کوره مخروبهای را پیدا کردیم که در فیلم شاهد آن هستید. این کوره ۱۵ سال به حال خود رها شده بود و ما نسبت به احیای آن، اقدام کردیم.
این طراح صحنه تاکید کرد: بین ۲ تا سه ماه به احیای این کوره پرداختیم بدین صورت که سیستمهای گاز و پخت آن را از نو راهاندازی کردیم، محوطه جلوی ساختمانها که فرو ریخته بود، بازسازی شد، کهنهکاری کردیم و بافت مورد نظر را در اتاقها بازسازی کردیم، کارگرانی را پیدا کردیم که برای ما به مقدار زیادی خشت به سبک قدیمی ساختند. به طور کلی آن کوره آجرپزی آماده ساخت آجر دوباره شد. امیدوارم کسی متوجه این موضوع نشود که این کوره دوباره ساخته شده است.
پس از آن احمد بهرامی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره کارهای آینده خود اظهار کرد: قرار است زمستان امسال ساخت کار جدیدم را آغاز کنم. آن اثر هم در لوکیشنی خاص خارج از بافت شهری با بازیگرانی خاص است، باز هم تصمیمم بر سیاه و سفید ساختن دارم اما ممکن است این نظر را تغییر دهم.
وی در پایان درباره قصه فیلم تاکید کرد: مانند «دشت خاموش» شخصیت اصلی فیلم جدید هم در حاشیه شهر زندگی میکند، قصه زنیست که اتفاقاتی برایش میافتد که باید یکی یکی آنها را حل کرده و به جلو پیش برود.
فروغ گشتیل
انتهای پیام/