کهبد تاراج نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر که به تازگی چاپ دوم کتاب «جوادیه و دو نمایشنامه دیگر» از او به همت نشر نیو منتشر میشود، در گفتگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری صبا گفت: نمایشنامه «جوادیه» را در سال ۸۹ نوشتم و در سال ۹۰ به دلیل نگرفتن مجوز اجرا نشد. این نمایشنامه درباره محله جوادیه در دهه شصت است و چهار نفر که در آن محله گم میشوند. محتوای این نمایشنامه درباره مرگهای ناگهانی است که در دهه شصت رخ داد.
او درباره اجراهای نمایشنامه «جوادیه» بیان کرد: در سال ۹۲ این اجرا را بهطور خصوصی روی صحنه بردیم تا سال ۹۴ که مجوز رسمی برای اجرا گرفت. از آن سال به بعد افراد زیادی از جمله رضا بهرامی «جوادیه» را کار کردند و این نمایش دو دوره به جشنواره تئاتر فجر را یافته و رامین معصومیان کارگردانی آن را برعهده داشته است. همچنین در شهرهایی مانند شیراز و اصفهان نمایش داشته است و فکر میکنم در تهران نزدیک به ۶۰۰ شب این نمایش در تالارهایی مانند محراب، تئاترشهر و تئاتر باران اجرا رفته است.
این نمایشنامهنویس درباره چاپ دوم این کتاب توضیح داد: سال ۹۵ نشر پایتخت این نمایشنامه را چاپ کرده بود و نشر نیو سال ۹۹ به من پیشنهاد داد که دوباره آن را منتشر کنیم و من با اصلاحیه کوچکی آن را به چاپ دوم رساندم. این نمایشنامه همزمان با نمایشنامههای «نظامآباد» و «سوگواری قبل از مصیبت» ارایه شده است.
او درباره محتوای دو نمایشنامه دیگر عنوان کرد: «نظامآباد» درباره چند دانشجو است که در یک خانه دانشجویی در محله نظامآباد زندگی میکنند و یک عکس زندگی آنها را تحتالشعاع خود قرار میدهد و در آن لحظه فروپاشی اتفاق میافتد. «سوگواری قبل از مصیبت» داستانی سورئالیستی دارد و قصه دو روز آخر زندگی یک خانواده را روایت میکند که در محله سرچشمه درگیر فوت پدر و تقسیم ارث و میراثاند. هر دو این نمایشنامهها چندینبار اجرا رفتهاند.
تاراج درباره پرداختن به خط قرمز تجاوز در خانوادههای ایرانی در نمایشنامه جدید خود گفت: الان مشغول نوشتن نمایشنامهای به نام «یتیمچه» هستم که فکر میکنم تقریبا سه چهار ماه دیگر باید روی آن کار کنم تا تکمیل شود. تلاش من این است که آن را به بخش نمایشنامهنویسی جشنواره فجر برسانم. این سختترین نمایشنامه من است زیرا به صورت کلاسیک نوشته شده و سعی دارم در آن قواعد نمایشنامهنویسی ایرانی را به هم بریزم. «یتیمچه» قصه یک خانواده در اوایل دهه ۹۰ است که با مرگ مادرشان تمام زندگی آنها بههم میریزد. در این نمایشنامه قصه تجاوز را در یک خانواده ایرانی روایت کردهام و سعی داشتم خط قرمز تجاوز را در خانواده ایرانی نشان دهم. همچنین امیدوارم بتوانم مجوز اجرا یا حداقل چاپ آن را بگیرم.
این کارگردان تئاتر در بخش دیگری از گفتگو با اشاره به اینکه در بازه زمانی بعد از شیوع کرونا بیکار نبوده است، اظهار کرد: من با گروهی که دارم چهار نمایش از زمان شیوع ویروس اجرا رفتم که یکی از آنها مجوز نگرفت. ازجمله این نمایشها «یاماها» در تئاترشهر و «سگک» در ایرانشهر بودند.
او با بیان اینکه نباید منتظر بهتر شدن اوضاع ماند، تشریح کرد: ما کار کردیم و منتظر نماندیم که شرایط خوب شود و هروقت سالنهای تئاتر باز شد ما کار آماده داشتیم.
کرونا فقط مختص به کشور ما نیست و کل دنیا را فراگرفته است. اگر قرار است ما جوانان منتظر بهتر شدن شرایط بمانیم همچنین از طرفی پیشکسوتان هم منتظر بمانند، تئاتر نابود میشود و عملا باید در تئاتر را بست.
کهبد تاراج در پایان خاطرنشان کرد: متاسفانه ما نمیدانیم مسئول تئاتر ایران چه کسی است و من هیچکس را نمیتوانم به رسمیت بشناسم. تئاتر مانند یک بچه یتیم است که هیچکس مسئولیت آن را برعهده نمیگیرد. این جمله تکراری شده است که چرا همهجا باز است و سالنهای تئاتر باز نیست؟ به هرحال ما تئاتر دولتی کار میکنیم، نه خصوصی. تئاتر خصوصی هم سازوکار مشخصی دارد و تا زمانی که بودجه بگیرد میگوید من با مرکز نمایشام و وقتی بودجه نگیرد، میگوید من روی پای خودم ایستادهام. من تابهحال تئاتر خصوصی کار نکردم و دوست هم ندارم با این سازوکار آشنا شوم. ما مجبوریم تابع تئاتر دولتی باشیم و وقتی اعلام کردند که تئاتر تعطیل است، تعطیل کنیم. واقعا هم شرایط سلامتی مردم با شیوع ویروسهای جدید در خطر است و جان بازیگران و مخاطبان مهمتر از اجرا رفتن به هر قیمتی است. متاسفانه برخی همکاران ما در این شرایط سایت بلیتفروشی را باز میکنند و اگر تماشاگر استقبال کرد اجرا میکنند و اگر تماشاگران بلیت نخرند، اعلام میکنند که ما بهدلیل حفظ سلامتی بازیگران اجرا نمیکنیم و این نوعی شوآف مردمی بودن است.
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet