به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، علی اکبر عبدالعلی زاده نویسنده، کارگردان و منتقد سینما در یادداشتی به فیلم «برف آخر» ساخته امیرحسین عسگری که روز گذشته ۱۳ بهمن ماه در روز سوم چهلمین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد، پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«روز سوم جشنواره چندان چنگی به دل نزد و با توجه به ضعفهای آشکار در برگزاری و ترکیب فیلمهای جشنواره فهمیدیم آش همان آش و کاسه همان کاسه سالهای قبل است. جشنوارهای که در ۴۰ سالگی به بیمار دکتر جواب کرده میماند.
«برف آخر» ساخته امیر حسین عسگری رفیق شفیق ما هم گرچه فیلمی سخت تولید است، اما چنگی به دل نمیزند.
فیلم روایتگر زندگی دامپزشکی به نام یوسف با بازی امین حیایی در کنار مردم روستایی برف گیر در ناکجاآباد است. یوسف در گذشته برای نجات گاوهای یک گاوداری که در اثر حمله گرگها رم کردهاند، تن به آتش زده و بدنش سوخته و همسرش از او جدا شده است. به همین خاطر گرگها را شکار میکند!
همکار محلی دائم الخمر او هم با بازی مجید صالحی، دخترش از خانه گریخته ولی مدعی است دخترش گم شده و احتمالا گرگها او را دریدهاند. رعنا با بازی لادن مستوفی به عنوان مسئول محیط زیست منطقه برای احیای زیست بوم گرگ رهاسازی میکند و همین کار باعث اعتراض اهالی روستا شده و… اینها بهانهای است که داستانی روایت شود از آدمهای به پایان خط رسیده و افسرده و بریده در زندگی سنتی، مردد میان رفتن و ماندن! زنهای ستمدیده، ضعیف و وامانده در جهانی مردسالار تصویر شده فیلم.
فضای برفی هم جهان مایوس مورد نظر امیر حسین عسگری را کامل کرده است. فیلمی که بهره چندانی از نبوغ کارگردان ندارد و آدم را یاد فیلمهای پرتکرار از همین دست در سینمای ترکیه و… میاندازد. با این تفاوت که ترکیه سابقه تاریخی استعماری و آسیبهای مستمر از گسست فرهنگی را دارد و چنین فضایی در آن فراگیری دارد و در مقابل در فضای اجتماعی ایران چنین موقعیت انسانی را تنها در بخش محدود و قشری جامعه شبه روشنفکری میتوان جستجو کرد.
این روند، فیلم تازه امیر حسین عسگری را در حد یک اثر سفارشی برای جشنوارههای جهانی پایین میآورد. فیلمسازی که در تجربه اولین فیلم خود یعنی «بدون مرز» موفق به دریافت تندیس بلورین «جایزه ویژه هیئت داوران» بخش نگاه نو سی و سومین جشنواره فیلم فجر و برنده جوایز متعدد بین المللی همچون جایزه بهترین فیلم آسیایی بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم توکیو، جایزه بهترین کارگردان جوان نوزدهمین دوره جشنواره فیلم صوفیا و نامزدی دریافت ققنوس طلایی از سی و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم هنگ کنگ شده.
محتوای اغراقآمیز فیلم در مورد ارائه تصویر زن ستمدیده و تنها و اسیر در دست جامعه مرد سالار که مرگش بر زندگی میارزد در کنار پمپاژ ناامیدی و تلخکامی در زندگی شخصیتها و حتی اهالی روستا در بک گراند داستانی و آدمهای تیپیکال و بدون عمق و شخصیتپردازی با دیالوگهایی که داعیه دار جامعهای بریده و نا امید هستند همگی نشان ازخیز فیلمساز برای بازاریابی جایزه و نمایش در جشنوارههای خارجی دارد.
این هم یک روش فیلمسازی است؛ وقتی کیفیت فیلمها حریف اکران داخلی نمیشود فیلمساز همچنان چشم به جشنوارههای خارجی میدوزد اما حیف است استعدادهای امیر حسین عسگری خرج بدنامی فرهنگی سرزمیناش شود. کاش نگاه انسانی جاری در فیلم «بدون مرز» بعد از شش سال چاشنی فیلم غافلگیر کننده دیگری از این رفیق پر شر و شور میشد.
همه عوامل فیلم خارج از فضای فیلم دوست داشتنی هستند، بازیها در بسیاری موارد – خصوصا با توجه به ساختار دیالوگهای زیادی مهندسی شده و شعار زده – به تیپ نزدیک است. بازی امین حیایی جایی برای غافلگیری و حیرت ندارد گرچه عیبناک هم نیست. بازی لادن مستوفی با کم کاریهایش در سالهای متمادی یک حضور جدا افتاده از اوست که هم میتوان آن را ویژگی دانست و هم ضعف.
مجید صالحی در ادامه بازی در نقشهای جدی حضوری قابل پذیرش و باورپذیر دارد گرچه اتفاق تازهای که فرصت طلایی یک فیلم سینمایی باید برایش رقم بزند رخ نداده است.
آرمان فیاض درارائه تصویر یک سرزمین سرد و سخت، گویی قافیه را به شرایط سخت تولید باخته و با وجود فضای بصری قابل قبول نتوانسته شگفتی خلق کند.
فضای شنیداری فیلم از صدابرداری و فضاسازی و افکتگذاری و. . اما چشمگیر است. گرچه حجم آمبیانسِ وهمانگیز در موسیقی بر فضای فیلم سنگینی میکند. در صورتی که فیلم از این میزان اتمسفر سنگین بینیاز است.
حالا باید دید جشنواره چهلم که در برگزاری جشنواره از طراحی پوستر بگیر تا برگزاری شوهای بیخاصیت و انتخاب فیلمها و حاشیهسازیهای تعمدی برای بیاعتباری جشنواره و… همچنان اسیر نگاه مشاوران پنهان دولت حسن روحانی است در نامزدی و اهدای جوایز همان مسیر قبل را طی میکند یا رفتار متفاوتی بروز میدهد.»
انتهای پیام/
There are no comments yet