«ملاقات خصوصی» با کسی که روحش را به شیطان نمی‌فروشد | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۸ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۱۳
یادداشت‌های یک ذهن زیبا -8

«ملاقات خصوصی» با کسی که روحش را به شیطان نمی‌فروشد

علی اکبر عبدالعلی زاده نویسنده، کارگردان و منتقد در یادداشتی درباره فیلم «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس نوشت.

به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، علی اکبر عبدالعلی زاده نویسنده، کارگردان و منتقد سینما در یادداشتی به فیلم «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس که روز گذشته ۱۴ بهمن ماه در روز چهارم چهلمین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد، پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«همچنان که می‌دانی روز چهارم جشنواره را در سانس دوم و با یک فیلم ضعیف غیر قابل تماشا آغاز کردم. ولی خوشبختانه فیلم درخشان «ملاقات خصوصی» انگار تجربه بد تماشای «ماهان» و حتی «لایه‌های دروغ» را شست و برد.
«ملاقات خصوصی»، نخستین ساخته سینمایی امید شمس، یک سینمای کامل است با تمام وجوه و گوشه‌های دوست داشتنی‌اش. از آن فیلم‌هایی که آدم دوست دارد در تیتراژ پایانی برای هر عنوانی که روی پرده می‌آید از کارگردان تا تدارکات دست بزند.
فیلم بن مایه‌ای تلخ از شبکه قاچاق مواد مخدر به داخل زندان دارد. شبکه‌ای که بر دوش دختران فریب خورده عاشقان سینه چاک تقلبی می‌چرخد. بیشتر از جرئیات نمی‌گویم که داستان لو نرود.
«ملاقات خصوصی» از آن دست فیلم‌هایی است که از پلان و سکانس نخست یقه مخاطب را می‌چسبد و در جای جای فیلم سیلی غافلگیری می‌نوازد. مفاهیم را کاملا عمیق بیان می‌کند و در پایان مخاطب را با تجربه نو از سالن بدرقه می‌کند.
فیلمی پیرامون یک واقعیت تلخ و به شدت کثیف با انواع خباثت‌ها که بسیار شریف ساخته شده و به جای فرصت طلبی از اتمسفر ذاتا سیاه موقعیت، علاوه بر روایت جزئیات بزه، یک تلخی مطلق را زمینه ایجاد امید به نهاده‌های انسانی می‌کند. زاویه دیدی که در آن شخصیت‌ها خاکستری‌اند و حتی خلافکاری‌شان هم توجیه منطقی دارد. نگاهی انسانی به موقعیت‌های انسانی و غیر انسانی واقعیت موجود.
فیلمنامه درخشان «ملاقات خصوصی» بصورت مشترک توسط امید شمس و علی سرآهنگ نوشته شده، همچنین بهمن ارک کارگردان فیلم تحسین شده «پوست» بعنوان مشاور کارگردان قابل توجه است.
نویسندگان فیلمنامه از هر عنصر کلامی و رفتاری با ذکاوت ودقت در غایت ظرفیت بهره برده و هیچ عنصری را نیم خورده رها نمی‌کنند. به بازی خاموش و روشن کردن لامپ در موقعیت‌های مختلف دقت کنید و بهره برداری دراماتیک از حمل و نقل شنیع مواد بسته‌بندی شده توسط افراد در زندان. رفتار برادر پروانه و جهان بینی این طبقه اجتماعی از زبان پدر و پسر و مادر و مناسبات اجتماعی‌شان ویژه رفتارشناسی همسایه‌ای که خانه‌اش را سرقت کرده‌اند، هم مثال زدنی است.
فیلم پر از نقش‌های جذاب با بازیگران تواناست و شاید پربازیگر‌ترین فیلم جشنواره باشد؛ بازی هوشمندانه هوتن شکیبا در موقعیت موش گیر کرده در تله برای فریب پروانه با بازی پریناز ایزدیار سوار بر فیلمنامه‌ای دقیق و پرتعلیق بسیار دیدنی است. گرچه تشابهی میان موقعیت نقش او در فیلم «شبی که ماه کامل شد» با این نقش صرفا به لحاظ بی‌اختیاری‌اش در اخذ تصمیمات سخت دارد، اما کاراکترش به عنوان مدرس زبان انگلیسی در میان گولاخ‌های خلافکار بسیار متفاوت است. تناقضی که به تعلیق‌های جذاب فیلم دامن می‌زند. بیشتر برایتان نگویم که غافلگیری‌های پی در پی فیلم لو نرود.
پریناز ایزدیار هم تصویر خاطره‌انگیز از یک دختر دانا، محکم و فداکار ارائه می‌دهد که قدم به قدم در باتلاق شرارت فرو می‌رود بدون آنکه روح خودش را به شیطان بفروشد. عشق کودکانه پسر همسایه تا دسیسه عشق آقا معلم داستان را به خوبی معنی دار می‌کند و لحظه‌های زیبایی خلق می‌کند.
نقش پدر خانواده و برادری که از اوج برنامه قوی‌ترین مردان ایران به ذلت دزدی و موادفروشی افتاده درکنار دیگر شخصیت‌های کنش گرای فیلم جملگی تماشایی هستند.
سیاوش چراغی‌پور، نادر فلاح، ریما رامین‌فر، رویا تیموریان، پیام احمدی نیا، شیرین آقا کاشی به غایت در دست کارگردان جوان فیلم نرم شده‌اند و گویی از بنیان دوباره ساخته شده‌اند. حضور حسین پارسایی هم شاید غافلگیری دیگر فیلم باشد.
امیر بنان که با تهیه‌کنندگی فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی به سینما معرفی شد امسال به غیر از این، تهیه‌کنندگی فیلم «مرد بازنده» را هم دارد و نشان داده تهیه کننده هوشمندی است.
دوربین فرشاد محمدی با ارائه تصاویر سینمایی و کادرهای اندازه و تحرک به موقع بر اعتبار فیلم افزوده است و بهرام دهقان استادی را در تدوین فیلم تمام کرده، طراح و لباس و چهره‌پردازی کامل است. جالب است که در فیلم «علفزار» و «لایه‌های دروغ» از یک گروه تکراری از گولاخ‌های قمه کش استفاده کرده بودند با چهره و گریم ثابت و بدون تغییر اما در این فیلم گویی تک تک زندانیان از گردن کلفت‌ها تا بزن بهادرهای محله با وجود حجم زیاد بازیگران با پرداخت اندازه، گویی شناسنامه دار هستند.
نوعی شیفتگی و ذوق زدگی در سطر سطر این نوشتار موج می‌زند که حاصل تماشای فیلمی درخور است. پیشتر امید شمس را نمی‌شناختم همچنان که سال گذشته وقتی فیلم درخشان «پوست» را دیدم، برادران ارک را نمی‌شناختم.
معتقدم سینمای ایران همواره باید در قواره این آثار عرض اندام کند و جشنواره فیلم فجر باید و باید به این سینما ارزش افزوده بدهد و آبروی رفته در هشت سال گذشته را اینگونه دوباره بخرد.
پی نوشت: «یادداشت‌های یک ذهن زیبا» در قالب یادداشت، همراه با مطایبات گاه و بی‌گاه نوشته می‌شود نه درقالب نقد.
این یادداشت‌ها حاصل تماشای یک باره فیلم‌ها آن هم در شرایط نامطلوب جشنواره‌ای است که با شتاب هم نوشته می‌شود. چراکه با یک بار دیدن فیلم می‌شود درباره کلیات اثر سخن گفت، در حد تعیین تکلیف خوب و بد بودن آن و اطلاعاتی که مخاطب جشنواره را تشویق به تماشا کند یا از انتخاب اثر بازدارد. یادداشت همچنین فرصتی برای ناخونک زدن به تبعات حضور فیلم در جشنواره و مسائل و خطاهای آشکار جشنواره را فراهم می‌کند.»
انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    86/444/224/500
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • زودپز
    ۵۴/۶۴۷/۰۶۱/۵۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • مفت بر
    20/561/320/600
  • ببعی قهرمان
    19/330/267/000
  • قلب رقه
    11/568/752/500
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    9/366/693/500
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۲۴۹/۲۵۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۳۴/۵۰۵/۰۰۰