علی اکبر عبدالعلی زاده نویسنده، کارگردان و منتقد در یادداشتی درباره فیلم «شب طلایی» ساخته یوسف حاتمی کیا نوشت.
به گزارش خبرنگار سینمایی صبا، علی اکبر عبدالعلی زاده نویسنده، کارگردان و منتقد سینما در یادداشتی به فیلم «شب طلایی» ساخته یوسف حاتمیکیا که روز گذشته ۱۶ بهمن ماه در چهلمین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد، پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«همین ابتدای کار می خواهم تکلیف تان را با «شب طلایی» مشخص کنم. فیلم مانور حرفه ای فیلمسازی نوظهوراست، از شناخت و تسلط اش بر عناصر سینما که از آن سربلند بیرون آمده.
در نگاه کلی «شب طلایی» با داستانی ساده در یک لوکیشن ثابت در طول فیلم مخاطبش را با خود همراه می کند و دست پری از غافلگیری ها دارد، یوسف حاتمی کیا در گام اول با انتخاب با این سوژه به ظاهر ساده ثابت کرده نه تنها سینما را می شناسد که تک تک عناصر تشکیل دهنده آن را چون موم در مشت دارد.
نخستین مانور حاتمی کیای جوان، فیلمنامه است؛ داستان از این قرار است که جشن تولد مادر مسن خانواده در خانه ای کلنگی برقرار است، که ناگهان داماد خانواده وارد می شود و می خواهد دو شمش طلا را که به مادرزن خود امانت داده، پس بگیرد و به زخم طلبکارانش بزند. اما شمش ها سرجای خودش نیست و همین باعث می شود همه اعضای خانواده – که کم هم نیستند – به تکاپو و جستجوی همه سوراخ سمبه های خانه بپردازند.
در این اثنا، آشکار و پنهان اعضای خانواده به دست فیلمساز چکش کاری می شود تا یک درام ایرانی نضج پیدا کند و راهی پرده سینما شود. آدم های قصه به غیر از مادر در نظر اول از این آدم های «عوضی معمولی» های اطرافمان هستند اما در پایان یک خانواده داریم که با همه ضعف ها و اختلافات و مشکلاتشان رنگین کمانی از یک خانواده آشنا در جامعه امروز یعنی درست وسط کرونا را پیش رویمان می گذارد.
حاتمی کیای پسر، در عین خط داستانی ساده با گره افکنی های پی در پی داستانی و ورود پی در پی در هزارتوی شخصیت ها، فیلمنامه ای را رقم زده که از تمامی ظرفیت های موقعیت، اشخاص، فرضیات ممکن، بهترین بهره را برده تا تهدید محدودیت تعمدی فضای فیزیکی مکان قصه را به فرصتی حرفه ای تبدیل کند.
دومین مانور یوسف حاتمی کیا در انتخاب تک لوکیشن خانه مادری به عنوان تنها فضای موجود فیلم است. گویی او می خواهد تخصصش در ارائه فیلمی پرتکاپو تنها در یک فضای بسته را به رخ سینمای ایران و حتی به رخ پدرش ابراهیم حاتمی کیا، فیلمساز با تجربه ای که پرونده ای رنگارنگ از فیلم های پرمخاطب دارد، بکشد. خاصه اینکه بخش عمده فیلم «آژانس شیشهای» اثر ماندگار او در یک آژانس هواپیمایی می گذرد و از این نسخ گیری سربلند بیرون آمده. خانه مادری در فیلم «شب طلایی» پا را از از یک لوکیشن ساده فراتر گذاشته و در تقویت و آشکارسازی شخصیتپردازی آدم ها و پیشبرد داستان و وقوع رخدادها بسیار موثر است _ توجه کنید به تاثیر پیدا شدن دعا نویس ها بواسطه دستگاه فلزیاب در جای جای یک خانه با معماری دوره اول پهلوی در شناخت عمه خانم که دست به دعانویسی اش ملس است _ عناصر خانه از کمدهای کهنه، گنجه ها و گوشه ها تا تراست و توالت و پایین رفتن ها و بالا آمدن ها و فضاهای درگوشی و پچ پچ ها و الخ در بسط موقعیت ها، عنصر پیش برنده داستان است.
در مقایسه با فیلم های آپارتمانی که اصلا فرقی نمی کند در کدام آپارتمان روایت شود، به نظر می رسد «شب طلایی» تنها در این لوکیشن قابلیت اجرا دارد و با کوچکترین تغییر بخشی از فیلم از دست می رود. این از کارکردهای فراموش شده لوکیشن در سینمای ایران است که باعث شده یک لوکیشن لورفته بدون هیچ ویژگیای دهها بار در دهها فیلم متفاوت بهکار گرفته شود و کک کسی هم نگزد. این نگاه زنده و کاربردی به لوکیشن از زیرکی یوسف است.
مانور دیگر کارگردان در انتخاب هوشمندانه بازیگران نامآشنای آذری سینما و تئاتر ایران است. خانواده داستان آذری تبار هستند و گویش آذری، گوشه ها و لطایف کلامی و رفتاری و فرهنگی این قوم عزیز در داستان با نگاهی هوشمندانه بسیار موثر است.
اشتباهی که در همین جشنواره در مورد فیلم «بیرو» رخ داد و به کیفیت اثر به شدت آسیب زد. امری بدیهی که بارها و بارها در اثر ناآگاهی کارگردانان یک اثر را به مضحکه کشانده، به خوبی در «شب طلایی» در اختیار فیلم و فیلمساز در آمده تا علاوه بر به تصویر کشیدن تعصب و سختی شخصیُت ها، کنش ها و واکنش های آدم های داستان را در بسیار گلوگاه ها منطقی سازد.
بازی متفاوت و در عین حال آشنای مریم سعادت در مقام مادر با درایت، حواسجمع، خیر خواه و در عین حال حساس، فراموشکار و شکننده خانواده تصویری باورپذیر از جمع تناقض های یک مادر ایرانی را تصویر می کند.
حضور حسن معجونی خود یک انتخاب هوشمندانه است؛ بازیگری که نمک حضورش التهابی خانوادگی می سازد و خودش آن را پیش می برد و مدیریت می کند و صداقت بچهگانه چشم هایش جلوه ای واقعی به اتمسفر و رفتار های پرتنش شخصیت داماد می دهد.
مسعود کرامتی هم خودِ خوب اش است. او در گذشته بازی بد کم داشته و در این فیلم هم خود در اندازه نقش است. مردی خوددار و مبادی اداب که عصبانی نمی شود ولی اگر بشود …
یکتا ناصر بعد از سریدوزی نقش های کمدی حالا یک نقش جدی از زن ستمدیده ای را ارائه می دهد که پیش از آنکه سرنوشتش را پذیرفته باشد برای حفظ خانواده، یک مدارای مادرانه و همسرانه دارد.
بهناز جعفری برخلاف حضور دایمی اش در نقش های چرک، این بار تنفربرانگیز نیست. بقیه بازیگرها سوگل خلیق، سینا رازانی، علی باقری، امیر محمدی، بابک بهشاد، ناصر هاشمی تا بهادر مالکی، زهرا بهروز منش، شکوفه هاشمیان، علی پاشا، نسا افرنگه، پانته آ کیقبادی، فرسیما دمیرچی، سارینا یوسفی، علیرضا ساره درودی بازی های یکدست و بدون اعوجاج از خود ارائه داده اند که باز هم با توجه به این همه بازیگر در یک محیط محدود خبر از تسلط فیلمساز در مدیریت تیم پرتعداد بازیگران و بازیگیری موثر از تک تک آن ها می دهد.
فیلمبردار ی محمد رسولی هم فکر شده و ظریف است. در نزدیک شدن به آدم ها ملاحظه کار است و در گریز خطر تسلط فضای بصری تلویزیونی توانا است. بدون ذوقزدگی از تمام امکانات بصری قاب و امکان حرکتی بهره برده است. استفاده از توانمندی کمتر شناخته شده رسولی در سینما هم نکته مثبت پرونده سکاندار جوان این فیلم است.
عماد خدابخش هم در تدوین سخت این دست فیلم ها سربلند است. ریتم تصویر، تمپوی پلان ها، توازن سکانس ها و بافت روایی تصور در این فیلم استعدادهای نادیده ای از او را پیش روی همکارانش می گذارد.
از موسیقی درون متنی و پیش برنده فیلم هم نمی توان به سادگی گذشت.
شاید «شب طلایی» فیلم ماندگار سینمای ایران نباشد _ که البته تنه به آثار اساتید می زند _ اما به عنوان گام اول فیلمسازی که بهصورت منطقی باید به شدت زیر سایه حرفه ای پدرش گیر کند و سربلند نکند یک گام بلند محسوب می شود. حالا دیگر با تماشای «شب طلایی» باید کارگردان جوان را یوسف حاتمی کیا خطاب کنیم نه حاتمی کیای پسر !
پیشتر در یادداشت فیلم «ماهان » از فیلمسازی چون مانی حقیقی که فرزند یا نواده سینماگری جریان ساز و خانواده هنری و روشنفکر هستند اما اثر در خوری از خود به جای نگذاشته اند به عنوان «عاق والدین» شدگان سینما یادکردم، اما یوسف حاتمی کیا فرزند پدر سینماگر مشهوری است که با این فیلم نشان داد دعای پدر و مادر را بدرقه راه حرفه اش دارد.»
انتهای پیام/
There are no comments yet