به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، این شبها سریال «بی نشان» جدیدترین ساخته راما قویدل از شبکه سه سیما پخش می شود. این سریال در کنار درامی که روایت میکند به مساله پرونده های اقتصادی نیز می پردازد و شخصیت اول داستان هم خبرنگاری است که از جنگ آمده و حالا در جبهه ای جدید دنبال عدالت خواهی است.
با توجه به موضوع خاص سریال و همچنین روابط عاشقانه ای که بین زوج جوان داستان آن هم در خانواده هایی مذهبی شکل می گیرد، نوشتن فیلمنامه و اجرای آن کم دردسر نیست. راما قویدل در گفتگو با خبرنگار صبا درباره این چالش ها توضیح می دهد.
*باتوجه به چند خط داستانی که در سریال شما مطرح شده است؛ مبارزه با مسافد اقتصادی، فعالیت یک خبرنگار، تصویر کردن روابط جوانان در خانواده های مذهبی، نگارش و اجرای این فیلمنامه چه چالش هایی داشت؟
-در مورد اجرای این فیلمنامه شاید اصلیترین خصیصه برای کارگردان، تنوّع خطوطِ داستانی به لحاظ موضوع و مضمون بود که عملا در سئوال شما مستتر است. خطوطِ داستانیای که عملا بعضا متضاد یکدیگر به نظر میرسند و طبیعتا این جهانهای متفاوت اجراهای متفاوتی طلب میکنند که در قد و قامت یک سریالِ سی و چند قسمتی حفظ کردن این ساختار به شکل منسجم و در عین حال یکدست بودن روایت این جهانها با وجود تفاوت موضوعی کار سادهای نیست، به خصوص که در سینمای ایران این موضوعاتی که حرفاش به میان آمد، تنها وظایف کارگردان گروه نیست و یک کارگردان همانقدر که مسئولیتهای آرتیستیک دارد، همان اندازه هم درگیر موارد اجرایی متغیّر و متفاوت و گاهی عجیب هم هست.
*چقدر از فیلمنامه که درنهایت برای ساخت مصوب شد، در ساخت، اجرایی شد؟ نکاتی بود که در طول اجرا فکر کنید به دلیل محدودیت های پخش، امکان ساخته شدن ندارد؟
-تقریبا کلِ فیلمنامه نوشته شده مقابلِ دوربین رفت؛ مگر صحنههایی که به لحاظ اجرایی و اداری و هماهنگیهای ارگانی و تولیدی امکانِ اجرا پیدا نکردند. مثلا چند صحنه بود که در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی میگذشت که هر چه کوشیدیم هماهنگیاش میسر نشد و عملا آن صحنهها از سریال حذف شدند و یا چند صحنهای که در کلانتری و سایر اماکن انتظامی رخ میداد و باز بنا به عللی که شرح و بسطاش در این مقال نیست، امکانِ فیلمبرداری شان میسر نبود و حذف شدند یا به شکلی متفاوت با فیلمنامه اجرا شدند. ولیکن خودمان به شخصه صحنهای را از متن به دلیل مسائل پخش از چرخه تولید خارج نکردیم. به دلیل حساسیت موضوعی دوستان شبکه تذکراتی داشتند که با هماهنگی نویسنده پیش از فیلمبرداری روی کاغذ اصلاح شد و به تصویر کشیده شد؛ این عرض من در مورد مرحله پیشتولید و فیلمبرداری است.
*آیا همه این مسایل درنهایت روی کیفیت اثر و ارتباطی که مدنظر شما بود تا بیننده با اثر برقرار کند، تاثیر گذاشت؟
-به هر حال ممیزی در همه دنیا هم وجود دارد و به هرحال آنتنِ شبکه معذوراتی دارد که قابلِ فهم و درک است، البته این حرف به این معنی نیست که من هیچ مسألهای با ممیزی نداشته و ندارم بلکه در جای خودش عرض خواهم کرد. هر آنچه در پیکره یک اثر هنری درست وجود داشته یا دارد، حتما بر اساس قرائن معنایی و نشانهای یا به معنی کاشت و پایهگذاری ایدهای در داستان قرار گرفته است، ولی آنطور هم نیست که بگوییم وامصیبتا و وااسفا که سریالمان با این ممیزی بر باد رفت. اگر اثر قوام درستی داشته باشد که واقعا درام نوشته شده خانم ایرائی و آقای حمزه چنین بود، تغییرات اعمال شده، به آن آسیب جدی نمیزند. گو اینکه مسائل مدیران گروه و شبکه که میدانم بسیار هم پیچیده است، کم نیست و از روی غرض هم نیست؛ قطعا شبکه نمیخواهد به کاری که خودش تولید کرده است آسیب بزند، ولی ملاحظات همیشه وجود داشتهاند و خواهند داشت و فقط با درک متقابل عبور از آن ممکن میشود؛ تأکید میکنم، درک متقابل.
*آنچه الان به عنوان سریال «بی نشان» پخش می شود، چقدر مورد تایید شماست؟
-هر آنچه بر آنتن دیده میشود ثمره و نتیجه زحمات یک گروه توانای بزرگ است و قطعا مورد تایید است که نام هر کداممان در عنوانبندی کار وجود دارد و «بینشان» هم برگی است از کارنامه هر کداممان. امید که نمره قبولی را از مخاطبان عزیز گرفته باشیم که سریال برای آنها ساخته شده است.
*کارگردانی این اثر در کارنامه کاری شما در تلویزیون گامی رو به جلوست. حالا که کار را روی آنتن می بینید چه نکاتی به نظرتان قابلیت ارتقا داشت؟
-امیدوارم چنین باشد که شما میفرمایید و گامی رو به جلو باشد. از وقتی فیلم میسازم، یعنی از زمانی که اولین نما را در زندگیام کارگردانی کردم، با خودم قراری گذاشتم. آن قرار این بود که راما قویدل این نما ممکن است آخرین نمایی باشد که در عمرت میگیری و شاید فرصتی نداشته باشی تا نمای بعد را بگیری پس تمام تلاشات را بکن تا بهترین نمایی باشد که در عمرت گرفتهای و شاید، شاید، شاید سالها بعد کسی تو را یادش باشد و بگوید این آخرین نمایی است که فلانی گرفته است! بنابراین قرار با تمام وجود میکوشم کارم را درست انجام دهم و به مخاطب و سلیقهاش احترام بگذارم. از سویی به این اصل معتقدم ما کسانی که کار هنر میکنیم، دو وظیفه جدی در مقابل مخاطبمان داریم؛ اول روشن نگه داشتن نور امید در دلها ولو کورسویی باشد و دوم ارتقای سطح کیفی مخاطب که به نظر من مصداق واقعی احترام به مخاطب است. اگر قرار باشد کارهای موفق و پُر مخاطب را فقط رونویسی کنیم و ظاهرا مردم را راضی نگه داریم، کار مهمی انجام ندادهایم، پس رسالت اجتماعی و هنریمان چه میشود؟! همان چیزی که در سریال «بینشان» شهابالدّین ادهم در راستایش از هیچ کاری فروگذار نمیکند! پس آنچه را میآموزم در کارهای جدیدم به کار می گیرم و به احترام مخاطب فهیم که بارها و بارها در جایجای ایران مرا با تحلیلهای درست و دقیق و حتی فنی مبهوت ساخته است، از پا نمینشینم و تا پای گور دست از تلاش نخواهم کشید، حتی اگر این حرف به مذاق کسانی خوش نیاید و شعار تلقی شود که آرزوی همیشگی من بوده و هست.
انتهای پیام/
There are no comments yet