کتاب آینههای شهر دومین رمان الیف شافاک است که به همت تهمینه زاردشت به فارسی برگردانده شده است. این نویسنده ترکیانگلیسی در ایران با کتاب «ملت عشق» به شهرت رسید و کتابش ظرف مدت کوتاهی به لیست پرفروشترین کتابهای بازار ایران پیوست. همچنین رمان «پنهان» او در سال ۱۹۹۸ برندهی جایزهی رومی شد که به بهترین اثر از ادبیات عرفانی ترکیه اهدا میگردد و در سال ۲۰۰۹ نیز جایزهی بنیاد نویسندگان و روزنامهنگاران ترکیه را دریافت کرد.
داستان «آینههای شهر» در قرن شانزدهم و در اسپانیا و ترکیهی آن روزگار میگذرد و فضای رعب و وحشت و تفتیش عقاید را بهخوبی به تصویر میکشد. در مادرید اسپانیا مردمانی از مذاهب گوناگون، بیآنکه مذهب آنها را از یکدیگر دور سازد، در کنار هم زندگی میکنند. در این میان آلونسو پرز دو هررا که تحت فرمان صدایی است، مسیحیان را به دشمنی با مردم مذاهب دیگر ترغیب میکند و جنایاتی به بار میآورد. مترجم دربارهی داستان این کتاب نوشته است: «مهمترین نکتهای که میتوان دربارهی آینههای شهر به آن اشاره کرد، همزیستی ادیان در فضایی است که شافاک خلق کرده. مسلمان و مسیحی و یهودی دستکم در دنیای این رمان بیهیچ اختلافی میتوانند در کنار هم، در خانهی هم و در شهر هم بهسر ببرند. نه دین یا ادیان که قدرت(های) حاکم هستند که میخواهند به نفع خود بین آنها تفرقه بیندازند.»
نویسنده در «آینههای شهر» واقعیتها و تاریخ را با افسانه پیوند میزند و در قالب چندین داستان بهظاهر پراکنده قرار میدهد و با این تکهها پازل داستانش را میسازد. او برای رمانش زمان را به عقب برده و از گذشتههای دور اسم میبرد تا شاید آنگونه که مترجم نیز به آن اشاره داشته، از لزوم واقعیت بگریزد و دست به دامان افسانه شود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است