به تازگی سه جلد از فیلمنامهی اصلی کوچک جنگلی که ناصر تقوایی آن را به نگارش درآورده است و قرار بود زمانی خودش سریال آن را بسازد که به دلایل متعددی نشد، منتشر شده است و قابل خریداری و تهیه است.
مطالب زیر به نقل از سایت شخصی ناصر تقوایی دربارهی کتاب آورده شده است:
ناصر تقوایی نویسنده، فیلمساز، و عکاس، متولد تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان است.
در باور او کار هنری یعنی ایجاد بیان هنری تازه. از این رو او در هیچ تجربهای شکلهای پیشین آزموده شدهاش را تکرار نکرده و ژرف و گزیدهکار، دور از حاشیههای زودگذر ِ زمانه ایستاد.
نوشتن فیلمنامهی پانزده قسمتی کوچک جنگلی بیش از یک سال وقت او را گرفت و پیش تولید آن دو سال زمان برد. اما ناصر تقوایی بعد از سه سال کوشش در سال ۱۳۶۱ از تولید و کارگردانی سریال حذف شد و این متن هرگز به تصویر نرسید.
*** «احمد احرار» نویسنده داستان این سریال نبوده. هر جای عالم چیزی درباره میرزا نوشته شده بود، من از آن استفاده کردم تا یک فیلمنامه تاریخی بنویسم. یکی از آنها هم احرار بود.
*** کسی من را از ساخت این سریال کنار نگذاشت و بیرون نکرد. من خودم آمدم بیرون و سریال هم مدتها معطل من بود. تصمیم داشتم سر سریال نروم…
*** خود آقای افخمی (مدیر وقت گروه فیلم و سریال شبکه یک) سه جلسه آمد خانه من التماس که برو با هاشمی (محمد هاشمی رئیس وقت سازمان صداوسیما) صحبت کن که من جانشین تو شوم و کار را به کارگردان دیگری ندهند.
*** آقای محمد هاشمی دوست داشت من این سریال را بسازم، یک روز همه مدیران تلویزیون را جمع کرد، رک و راست جلوی همه آنها گفت که من باید این کار را انجام دهم که باعث شد همه شوکه شوند. یکی از علتهایش این بود که بعد از ناتمام ماندن سریال «جاده ابریشم» علی حاتمی (هزار دستان) من هم نمیخواستم با حاشیههایی که برای او رخ داد مواجه شوم. این در حالی بود که محمد هاشمی گفت ما در حال حل مشکلات آن سریال هستیم…
گفت من از شما یک مجموعه میخواهم که مانند «دایی جان ناپلئون» کار کند. من گفتم آن یک سریال کمدی بود و این یک سریال تاریخی است و البته من مطمئن بودم که این سریال بهخاطر جو سیاسی اجتماعی سالهای اول انقلاب، از آن سریال هم خیلی موفقتر خواهد بود. این شرط را گذاشتم که کسی کار من را لنگ نگذارد و گفتم قطبی (رئیس اولیه صداوسیما) نگذاشت کار من لنگ بماند. هاشمی هم به من همین قول را داد اما…
سخن بسیار است اما در این مقال جای شکر گفتن است برای شدنِ کارهای شدنی. بسنده می کنم به شکر برای آنچه به سرانجام رسیده تا یکی از رنجهای این جغرافیا برای امنیت و شکوفایی را در تاریخی با زخم های هنوز باز و کهن روایت کند.
اول بسیار قدر می دانم اندیشه و سینه ی مجروح استاد ناصر تقوایی را که بیش از یک سال بست نشست و روایت مردان جنگل را نوشت که امروز و دیروز را همچنان شرح می دهد و همدلی و همراهی زنده یاد شهیندخت بهزادی را که در آن سالهای تلخ همراه او بود قدردانم.
اگرچه از تلخ بختی ما بود که این متن با کوشش بی حد ناصر تقوایی به تصویر نرسید تا به چشم اجتماع برسد.دوم از استاد حمید دباشی سپاسگزارم که درآمدی به کوچک جنگلی نوشت تا زهر تصویر نشدنش را پادزهری کند برای آیندگان.
بیش از دو سال روزگار سپری کردم به ویرایش و متن خوانی و مطابقت نسخه های متفاوت کوچک جنگلی بی ناصر تقوایی که جانی برای بازگشت به آن روزگار و این متن نداشت و این مهم بدون پشتیبانی و اراده ی دوست و همراه شفیق جناب آقای بهروز خسروی برآورده نمیشد. قدردان ادراک و استنباط و اعتماد او هستم تا همیشه.
بسیار سپاسگزارم از بانو کتایون دیلمقانیان که با صبر و حوصله حمایت خود را در نشر کتاب مس دریغ نکرد.
و همچنین از یاریگران گرانقدر در نسخه خوانی ها مهتاب و سیامک فضیلی و مریم وفامهر بسیار سپاسگزارم.تنها نور امیدی که هنوز می تابد گرایش به تعالی در نهاد انسان یا هر جاندار دیگری ست که این تعالی بی شناخت زیست خود و دیگری در امروز و دیروز غیر ممکن است. امید که روایت ناصر تقوایی از کوچک جنگلی ما را به تعمقی ژرف در رنج های آدمی در این جغرافیای آشنا یا نوع بشر در هر جای دیگر رهنمون کند.
مرضیه وفامهر
There are no comments yet