علیرضا حسینمردی/صبا؛ نسخه اقتباسی جُون ام چو از نمایشنامه «شرور»( Wicked ) توانسته است بخش قابل توجهی از مخاطبان را مسحور خود کرده و عملکرد قابل توجهی در باکس آفیس داشته باشد. «آریانا گرانده» خواننده مشهور در نقش گلیندا ظاهر شده و «سینتیا ارویو» در نقش الفابا جادوگر این قصه را بر عهده دارد. این اثر تلاش میکند تا نمایشنامه معروف برادوی نیویورک را به مخاطبانی بیشتری معرفی کند و علیرغم جلب توجه زنان، ضعفهایی دارد که مقابل تبدیل شدن آن به یک محصول بینقص را میگیرد.
این فیلم به مانند «باربی» Barbie پدیده پرفروش سال گذشته، توانسته است که با دکورهای جذاب برای زنان و قطعات موسیقی متعدد، این گروه از مخاطبان را به سینماها بکشاند. علت این امر از منظر رسانههای هالیوودی این است که، «شرور» به روابط پیچیده زنان و بحث توانمندسازی زنان میپردازد. مخاطبان زن این اثر را برای تاکید روی دوستی، یافتن حقیقت زندگی و مشکلات اجتماعی که زنان با آنها دستوپنجه نرم میکنند، تحسین میکنند. این مسائل سبب شده است بعد انسانی فیلم از فضای فانتزی آن فراتر رود.
افرادی که از «شرور» لذت بردهاند، بازی آریانا گرانده و سینتیا ارویو را تحسین میکنند. این گروه از مخاطبان معتقدند ارویو به کاراکتر جادوگر قصه، عمق بخشیده و گرانده از سویی دیگر، جذابیت دخترانه و کمدی کاراکتر گلیندا را بهخوبی بهتصویر درآورده است. برای کسانی که این فیلم را دوست داشتهاند، شیمی این دو کاراکتر از کار درآمده و باعث میشوند که فیلم در دو بعد احساسی و قصهگویی، موفق شود.
جنبه دیگری که نظر مخاطبان را جلب کرده، جلوههای ویژه و دکور صحنه با تم رنگهای جذاب بوده است؛ منتقدان میگویند که این فیلم، ادای دین شایستهای به دنیای آز Oz بوده است. «شرور» ضیافتی از توجه به جزئیات و بلندپروازیهای طراحان گرافیکی است. هواداران از قطعههای موزیکال در فیلم نیز لذت برده و معتقدند که تلفیق درستی از عظمت سینما و اجرای زنده تئاتر را در اینجا میبینند. برای این گروه، المانهای افسانهای فیلم، لذت تماشای نسخه برادوی (تئاتر نیویورک) را تداعی میکند.
به گزارش خبرنگار سینما صبا، جدای از نقاط قوت فیلم، برخی از منتقدان با نحوه پرداخت به قصه مشکل دارند. آنها میگویند که گنجاندن مفاهیم ستم سیستماتیک و استبدادی با داستان فیلم، سنخیتی نداشته و سطحی است. با اینکه این مفاهیم از ارکان اصلی در نسخه اورجینال بودهاند، در اینجا بهگونهای ناهمگون به فیلمنامه افزوده شده که ناهماهنگی لحن را ایجاد کردهاند. نویسنده وبسایت راجر ایبرت در نقد خود مینویسد: «روایت فیلم بین سکانسهای خوش و پرجنبوجوش و استبداد تاریک، سرگردان بوده و نمیتواند این دو حس را با یکدیگر تلفیق کند.»
مسئله دیگری که منتقدان به آن اشاره داشتند، تقسیم قصه برای ساخت ۲ فیلم بوده است؛ این گروه از افراد میگویند که انگار فیلم اول، بیشتر شبیه به یک پرده اول برای فیلم اصلی بوده و نمیتواند روی پای خود بایستد. برخی از سکانسها بیش از حد کشداده شدهاند که منجر به طولانی شدن کاذب فیلم شدهاند.
علاوه بر این مسائل، نحوه روایت قصه بهگونهای است که به بخشهایی از داستان بهدرستی نمیپردازد. برای مثال، «شرور» خیلی سطحی از روی نیت برخی از کاراکترها و نحوه رویداد اتفاقات، عبور کرده و سوالات پاسخداده نشده متعددی را برای بیننده ایجاد میکند.
با اینکه بخش اعظمی از مخاطبان، بازی گرانده و ارویو را تحسین کردهاند، اما گروهی از منتقدان معتقدند بازی آرایانا گرانده، سوهان روح آنها بوده و بیش از حد متکی به ایجاد لحظات کمدی است. منتقدی دیگری همجنین گفته است که بازی گرانده شاید باعث شود که برخی از حضار، سالن سینما را ترک کنند.
رسوایی دیگری که گریبان گرانده را گرفته است، هواداران او هستند. گویا برخی از ابرهواداران خواننده پاپ، به منتقدان سینما پیشنهاد رشوه دادهاند تا او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر کنند.
گفتههای حاکی از آن دارد که بودجه ساخت این فیلم در حدود ۱۴۵ میلیون دلار بوده که آنرا به یکی از پرهزینهترین فیلمهای موزیکال در تاریخ تبدیل میکند. برخی از گزارشها نشان میدهند که بیش از ۸۰ میلیون دلار نیز برای مارکتینگ این اثر هزینه شده است. متولیان فیلم با برندهای لوکسی نظیر زواروفسکی و مَک MAC شریک شدهاند و المانهای فانتزی را با محصولات گرانقیمت گره زدهاند.
این اثر در هفته اول فروش خود توانست بهراحتی از «گلادیاتور ۲» عبور کرده و صدر نشین شود. این فیلم تا آخرین اخبار از مرز ۳۵۰ میلیون دلار عبور کرده است.
فیلم آریانا گرانده در مقایسه با «بینوایان» Les Misérables و «بزرگترین شومن» The Greatest Showman در حد وسط قرار میگیرد؛ با اینکه تداعیگر زرقوبرق «بزرگترین شومن» بوده و حالوهوای احساسی «بینوایان» را دارد، اما در بیان روایت و عمق کاراکترها از این دو محصول، عقبتر است. منتقدان میگویند که تصمیم دوبخشی کردن فیلم، لطمه بزرگی به انسجام قصه زده است، درحالیکه «بینوایان» قصه طولانی رمان را در یک فیلم گفته بود.
در مجموع «شرور» بهمانند «باربی»، مشتری خود را شناخته و با ساختن اثری که برای مخاطبان زن جذاب است، به موفقیتی که مدنظر سرمایهگذاران فیلم بوده، رسیده است. اگرچه ناترازی در قصهگویی و بازی بحثبرانگیز آریانا گرانده، از قوت فیلم کاسته است. منتقدان منتظرند که ضعفهای ذکر شده در قسمت دوم برطرف شود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است