حاکمیت فرهنگی نظام جمهوری اسلامی یا متولیان سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر، موظف هستند با بلند همتی، گشاده دستی و روی خوش، به همه گروههای موافق، مخالف، منتقد، معترض، معتدل و حتی معاند، خدمات یکسان ارائه دهد. چون فلسفه حرکت فرهنگی، تاثیرگذاری بر مخاطب با هر تفکر و اندیشهای است و ظالمانه و بیانصافی است برخی با کوتهبینی و کوتهنظری همه را به یک چشم نگاه کنند.
هرساله پس از اعلام لیست نامزدهای جایزه اسکار، آثاری که جایشان در این لیست خالی است، مورد توجه میگیرند. در این راستا فیلمهایی هم هستند که بیش از اندازه مورد اقبال آکادمی قرار میگیرند. اسکار 2024 از این قاعده مستثنی نبوده و معادلههای زیادی را برهم زده است!
مستند سینمایی «ایساتیس» ساخته علیرضا دهقان کارگردان جوان یزدی، به تهیهکنندگی راحیل صحرایی و علیرضا دهقان، که از روز جمعه ۲۲ دی ماه در سینماهای هنر و تجربه آغاز شده، روایتی از این دست زندگی است که برای فهم وضع موجود به دل تاریخ میرود.
مستانه مهاجر در «جوجه تیغی» از یک فیلم کمدی چه میخواهد؟ پرسشی که پاسخ به آن، ایدههای ساختاری اثر را بر ما نمایان میکند: نوعی توانمندسازی که در یک فیلم کمدی شخصیتهای زن قوی با اعتماد به نفس و توانمند را به تصویر میکشد، خلق موقعیتهای خندهدار همراه با شوخطبعی زنانه، معرفی شخصیت زنان باهوش و ذکاوتمند با داستانپردازی هوشمندانه که میتواند چالشها و چیدمانهای کمدی آنها را به خوبی در داستان فیلم تنیده کند. فیلمساز در پی آن است که شخصیت زن را مستقل نشان دهد. زنانی که قصد دارند زندگی را بر اساس شرایط خودش پیش ببرند و الهامبخش دیگر زنان باشند.
شغلهای شریف و آدمهای فاسد در این شغلها یکی از موضوعات مهم و جذابی است که در تصویرسازی نمایشی همواره «خیر و شر» را برای مخاطب عرضه کرده و کشمکش اصلی قصه را شکل داده است.
مسعود دهنمکی یک پدیده خاص انقلاب اسلامی است. آیا این شور انقلاب بوده که از او یک پدیده ویژه ساخته، پدیده شور کار کردن تا سر حد شهید شدن؟ یا این شور او، شخصیت بیقرار و شوریدهاش بوده که انقلاب اسلامی را گاه جایگاهی برای ظهورش یافته؟ کاش انقلاب انبوهی از این شهدای ایثارگر زنده هنوز داشت به جای این همه مواجببگیر بیخاصیت ناتوان و سستایمان و خودخواه! دهنمکی گونه در سینمای ما به تعداد انگشتهای یک دست هم نیستند. پرشور، خستگیناپذیر و چندسویه.
نگاهی به نمایش «افول» اجرا شده در جشنواره تئاتر هم آغاز
یک اثر نمایشی خواه کلاسیک یا پست مدرن، خواه تک پرسوناژ و خواه پر از شخصیتهای نمایشی باید منطق اجرایی داشته باشد و این منطق را هیچ کس به جز کارگردان و عوامل صحنه تعیین نمیکنند. نمایش «افول» نوشته اکبر رادی و به کارگردانی امیرحسین اربابی که در شب آخر جشنواره هم آغاز در سالن سایه به روی صحنه رفت، از آن دسته آثاری بود که موفق به انتقال منطق درونیاش به مخاطبان نمیشوند.
نمایش در اجرا دو وجه باید داشته باشد. یک وجه رئالیستی که به روزمرگیها و فشار و تهدیدها میپردازد و وجه دوم اکسپرسیونیستی است که در تقابل با خود و کابوسهایی است که خواب و خوراک را هم زهر میسازد.