به گزارش خبرنگار تجسمی صبا، کارگاههای حضوری بیستونهمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان چهارشنبه ۹ شهریور ماه به اتمام رسیدند. به بهانه برپایی این رویداد فرهنگی – هنری که تمرکز ویژهای بر بحث آموزش جوانان دارد، گفتگویی با ابوالقاسم خوشرو داشتیم؛ کسی که سال ۶۹ معاون هنری وزارت ارشاد بود و جشنواره هنرهای تجسمی جوانان در زمان مدیریت او پایهگذاری شد.
او در این گفتگو با تاکید بر ترویج روحیه نشاط و شادابی بر جامعه هنری پس از جنگ و توجه ویژه به آموزش میدانی و مواجهه مستقیم با استادان در این کارگاهها سخن گفت.
بیستونهمین دوره جشنواره هنرهای تجسمی جوانان از ۶ شهریورماه امسال در اردوگاه شهید باهنر افتتاح شد و کارگاههای این جشنواره در ۱۱ رشته هنری ارتباط تصویری (پوستر)، تصویرسازی، خوشنویسی (نستعلیق)، سفال و سرامیک، طراحی، عکاسی، کاریکاتور، مجسمهسازی، نقاشی، نگارگری و هنرهای جدید تا ۹ شهریورماه ادامه داشت. محمدمهدی رحیمیان دبیری این دوره از جشنواره را برعهده دارد و کلاسهای حضوری این رویداد همچنان پس از پایان جشنواره با حضور ۱۳۵ هنرجو تا آذر ماه برپا است.
مشروح گفتگوی صبا با ابوالقاسم خوشرو را در ادامه میخوانید:
*در سال ۶۹ و در ایام پس از جنگ چه نیازی برای تاسیس یک جشنواره هنرهای تجسمی مخصوص جوانان احساس کردید؟
-سالهای اولی بود که جنگ تمام شده بود و نهادهای فرهنگی هم چه از نظر ساختار بودجه و چه از لحاظ نیروی انسانی در دوران جنگ آسیبهای زیادی دیده بودند. سال ۶۹ که من مسئولیت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد را برعهده داشتم، برنامهای تحت عنوان «تحول و توسعه» در حوزههای موسیقی، هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی اجرا میشد، البته بخش هنرهای نمایشی که آقای دکتر علی منتظری مسئولیت آن را برعهده داشتند، با ردیف بودجهای که از مجلس دریافت کرده بود، یک پله جلوتر از این برنامه بود. ما در ذیل این برنامه بخشی هم برای جوانان درنظر گرفتیم، به این دلیل که جوان انگیزه دارد و به عنوان موتور متحرک جامعه عمل میکند و روحیه تعالیطلب دارد و میتواند محیطی بانشاط ایجاد کند. در بخش جوانان این برنامه، دفتر شعر جوانان و جشنواره هنرهای تجسمی جوانان تاسیس شد و در حوزه موسیقی هم یک گروه جوانان زیرنظر زندهیاد علی مرادخانی ایجاد شد. اینها همه تا مدتی فعالیت کردند اما تنها جشنواره هنرهای تجسمی جوانان توانست تاکنون به کار خود ادامه دهد. درواقع فکر میکنم نیاز زمان و نیاز به استفاده از روحیه پرنشاط جوانان در فضای فرهنگ و هنر کشور در شرایط پس از جنگ و از طرفی برای اینکه عشق به ایران را بیشتر در دل جوانان بنشانیم و فرصت بیشتری داشته باشند تا به استانهای مختلف سفر کنند موجب شد تا جشنواره هنرهای تجسمی جوانان به طوری که اکنون برگزار میشود، به سطح استانها برود و به صورت یک رویداد فرهنگی مستقل پایهگذاری شود. به طور خلاصه لازم بود که در آن برهه زمانی روحیه و نشاطی به بخش هنری کشور دمیده شود و از طرفی تقویت ریشههای ایراندوستی و ایرانشناسی در جوانان و آموزش میدانی و نفس به نفس باعث شد این جشنواره به این شکل برگزار شود. جشنواره هنرهای تجسمی جوانان از ابتدا هم حالت مسابقه و انتخاب برگزیده نداشت و از اکثر آثار تجلیل به عمل میآمد، بااستعدادها شناسایی میشدند و در ادارات کل استانها موردتوجه قرار میگرفتند و در جشنوارههای دیگر از آنها بهره برده میشد. مجموع این دلایل باعث شد که این جشنواره طراحی شود و ارتقا پیدا کند و هرسال حرفهای نویی برای گفتن داشته باشد، البته زحمت عمده این کار برعهده محمدرضا لاهوتی مشاور معاونت هنری و خانم مهین صدفی و همکارانشان بود.
*درباره رویکرد آموزشی جشنواره بفرمایید که چطور توانستید علاوهبر حفظ خاصیت فستیوال بودن این رویداد آن را با بحث آموزش پیوند دهید، آن هم آموزشی که بیشتر جنبه میدانی دارد تا آکادمیک؟
-جشنواره هنرهای تجسمی جوانان از ابتدا فراتر از یک آموزش آکادمیک حضوری بود و برآورد ما این بود که در این نوع از برگزاری جشنواره انگیزهها قدرت بیشتری پیدا میکند و آثار با کیفیت بیشتری پیش میروند. جنبه آموزشی جشنواره به این صورت بود که اولا کسانی که از استانها انتخاب میشدند، هرکدام سبقهای داشتند و از جوانان سرآمد استان خود بودند، ابتدا با آنها صحبت میشد و در رشتههای مختلف درباره انگیزهها و ابعاد مختلف هنر به آنها آموزش داده میشد. استادان بیشتر کلاسهای خود را در دل طبیعت برگزار میکردند و درواقع در این کلاسها نکات تکنیکی فرع موضوع بود بلکه برداشت هنرمند از یک واقعه و اینکه واقعه را چطور به طور انتزاعی در ذهن خود پرورش دهند و با کمک تکنیکها و دانشی که دارند، ارائه کنند، اصل موضوع بود. این آموزش در ابتدا سخاوتمندانه انجام میشد و به اصطلاح استادان فوت کوزهگری را برای خود نگه نمیداشتند. درواقع این کلاسها نوعی برداشت صحیح از محیط اطراف را به شرکتکنندگان آموزش میداد که چطور این برداشتها از صافی ذهن هنرمند بگذرند و به نقش ماندگاری تبدیل شود. به نوعی میتوان گفت رویکرد آموزشی جشنواره هنرهای تجسمی جوانان آموزش میدانی بود نه یک آموزش انتزاعی درون آتلیه و کلاسها.
*تمرکززدایی از تهران یکی از ویژگیهای شاخص این جشنواره است، فکر میکنید اینکه جشنواره در هر دوره در استانهای مختلف برگزار شده است چه تاثیری بر هنرجویان و هنر آن شهر استان داشته است؟
-ما از ابتدا روحیه تمرکززدایی داشتیم تا این جشنواره را به استانهای مختلف سوق دهیم به این دلیل که شاید هنرمندان بتوانند با محیطهای جدید، روحیات اقوام ایرانی، سبک زندگی و… آشنا شوند، به علاوه امکان آشتایی با استادان استانهای دیگر که کمتر در دسترس هنرجویان قرار داشتند، فراهم میشد و در چند شبانهروزی که کنار هم میگذراندند، درواقع همنفس بودند و با هم زندگی میکردند. سعی داشتیم که هنرجویان به جاهای مختلف بروند و در هر دوره محیط را برایشان عوض میکردیم تا روی ذهن هنرمندان تاثیر بیشتری بگذارد. به تبع این اتفاق استقبال از جشنواره نیز بیشتر میشد و این شوروشوق در کارهایی که ارائه میکردند نیز قابل مشاهده بود. استانها نیز در برگزاری برنامههای بهتر، با یکدیگر رقابت میکردند و هنرجویان هم تلاش میکردند تا در این برنامهها حضور فعالتری داشته باشند.
*نسبت به ۳۰ سال گذشته نیازهای جامعه و جوانان و شاید فضای هنری بسیار تغییر کرده است، فکر میکنید جشنواره هنرهای تجسمی جوانان امروزه چطور میتواند با این تغییرات و نیازهای جدید جامعه همسو شود؟
-جشنواره حتما نیاز به تغییرات دارد و باید نقاط ضعف و قدرت هر شاخصی را اندازهگیری و پیشنهادها را هم طی یک نظرسنجی جمعآوری کرد تا یک نتیجهای حاصل شود. نکته مسلم این است که امروزه هنرمندان باید با ابزارهای نوین، با برندسازی، ابزار دیجیتال، نرمافزارها، NFT و… آشنا شوند و این جشنواره میتواند این زیرساختها را به قدری مستحکم کند که حتی ازنظر افتصادی هم برای آینده آنها برنامهریزی شود، البته این موضوع نیازمند تدبیر زیاد است. در پایان باید بگویم که برگزاری جشنواره به هر شکلی که باشد نیازمند تلاش و همت زیاد است و باید به دستاندرکاران این جشنواره در تمام دورهها خسته نباشید گفت اما اگر قرار است ساختار برگزاری جشنواره تغییر کند، بهتر است از خود هنرجویان و هنرمندان و ذینفعان موضوع کمک گرفته شود. درواقع نکته مهم هر تغییری این است که باید کاری کنیم تا نشاط و کارایی جشنواره افزایش پیدا کند، نه کاهش. در جشنواره هنرهای تجسمی جوانان بود که با آموزش میدانی و رودررو، فرصت دیده شدن به جوانان داده شد، امید که این اهداف در طول زمان گم نشوند.
*همین مساله توجه به اقتصاد هنرمندان جوان که فرمودید، فکر میکنم در سالهای اخیر هم بسیار مورد بحث قرار داشته است. عدهای معتقدند که یکی از کارکردهای جشنواره باید تسهیل ارتباط هنرمندان با بازار هنر و حضور آنها در عرصههای بینالملل باشد، اما ازطرفی هم برخی ورود هنرمندان جوان به بازار هنر را نوعی آفت میدانند که مانع از آموزش و پیشرفت هنرمندان در سنین جوانی میشود، شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
-فکر میکنم اقتصاد هنر باید متناسب با خود هنر تعریف شود و اقتصاد را نمیتوان یک امر ذهنی و دور از دسترس معنی کرد. اگر این تعریف را بپذیریم درنتیجه اقتصادی بودن یک اثر هنری هم جزو شاخصههای آن است، اما این مساله احتیاج به زیرساختها و سیاستگذاریهایی دارد که فعلا فراهم نشدهاند. اگر بخواهم فهرستوار به این زیرساختها اشاره کنم؛ ابتدا هنرمند باید بتواند اثر خود را برندسازی کند و شخصیت، نوع تکنیک، رنگ و ویژگیهای کارش باید برند باشد. این کار نیاز به چندین سال تلاش و ممارست دارد، البته اکنون هم هستند هنرمندان جوانی که در بازارهای بینالمللی حضور موفقی دارند اما این موارد بیشتر شخصی و با اتکا به امکانات خودشان است. این را هم بگویم که دولت هرگز چنین امکاناتی ندارد که یک اثر هنری را اقتصادی کند اما میتواند زیرساختهای این امر را فراهم کند. به طور مثال گالریهایی را که اکنون فعالیت میکنند، رتبهبندی کند و ارتقا دهد. این مدیران گالری باید طوری آموزش دیده باشند تا خودشان یا کارشناسانشان در حوزه قیمتگذاری آثار بسیار دقیق باشند و این قیمتگذاری به نوعی باشد تا اعتماد سرمایهگذاران را به خود جلب کند. دولت و سیاستگذاران مالی و مالیاتی نیز باید این سازوکار را بپذیرند تا سرمایهگذاران راحتتر وارد عرصه بازار هنر شوند. ازطرفی نیاز به شتابدهندههایی هست که نهادهای واسطی باشند تا حضور در بازارها، آرتفرها، بینالها را برای هنرمندان فراهم کنند. اکنون کشورهایی مانند روسیه، چین، هند، کره جنوبی بازارهای بزرگ هنر را در اختیار دارند و اگر از حضور هنرمندان در این بازارها غفلت کنیم، موجب عقب ماندگی ما میشود. اینها مباحث پیچیدهای است و افرادی را لازم دارد تا جنم و توان علمی و اجرایی کار را داشته باشند اما اتفاق غیرممکنی نیست.
*اگر به صحبتهای ابتدایی شما بازگردم، فکر میکنید دلیل اینکه این جشنواره حدود سه دهه دوام پیدا کرده و همچنان به کار خود ادامه میدهد، چیست؟
-فکر میکنم جوانان موضوعیست که ما نمیتوانیم نسبت به آن بیتفاوت باشیم. پنجره جمعیتی ایران حدود ۱۵ سالیست که روی جوانان باز است و حدود ۱۰ سال دیگر بسته میشود. این زمان فرصتیست برای توسعه همهجانبه با استفاده از جوانان در ایران و اگر بتوانیم از این فرصت تاریخی استفاده کنیم، فرهنگ، هنر و اقتصاد ما ارتقا پیدا میکند. درحقیقت فکر میکنم نیاز و ضرورت زمان تاکنون این جشنواره را پابرجا نگه داشته است.
*فکر میکنید این جشنواره تا امروز که در بیستونهمین دوره قرار دارد، توانسته است به اهداف مدنظر خود از ابتدای تاسیس دست پیدا کند؟
-اکنون نمیتوانم ارزیابی دقیقی از کل ادوار جشنواره هنرهای تجسمی جوانان داشته باشم اما در هشت سالی که بنده معاون هنری ارشاد بودم جشنواره هرسال بهتر میشد، به دلیل اینکه استادان درجه یک هنرهای تجسمی کشور برنامهریز این رویداد بودند و در تعاملی که با وزارت ارشاد داشتند، برنامهها را مطابق با آخرین دستاوردهای دانشگاهی طراحی میکردند و ما در جزئیات کار نظرات شخصی و سلیقهای خود را اعمال نمیکردیم. حدود ۲ سال پیش در زمانی که آقای مجتبی حسینی معاون امور هنری بودند نیز بازدیدی از جشنواره داشتم که به صورت آنلاین برگزار میشد و فکر میکنم همچنان روند روبهرشد و متنوع خود را طی میکرد.
*در پایان اینکه معمولا رویکردهای جشنواره در ایران با تغییر مدیران دستخوش تغییراتی قرار میگیرند، آیا لازم است که رویکرد یک رویداد در هر دوره تغییر کند؟ برای جلوگیری از این کار چه باید کرد؟
-تغییرات در بدنه دولت همواره آفت چنین برنامهریزیهایی است، اما ما سعی کردیم کار را به حوزه تخصصی واگذار کنیم تا تغییرات دولتها خیلی روی رویکردهای کلان جشنواره تأثیرگذار نباشند اما معمولا وقتی کسی در دولت سمتی میگیرد، دوست دارد تاثیر شخصیتری روی رویدادها بگذارد. شاید هم نهادهایی که باید این جشنواره را شکل دهند، قوام لازم نمیگیرند زیرا به هرحال استادان به یک دبیرخانه دائمی احتیاج دارند تا جلسات خود را در آنجا برگزار کنند. در آن زمان سعی کردیم دبیر این جشنواره فرد ثابتی باشد که خانم صدفی بودند و تا پایان حضور من در معاونت هنری در این سمت باقی ماندند. باید یک جمعی مانند هیات امنا باشد تا کارهای اصلی جشنواره را انجام دهند و آنها هر ۱۰-۱۵ سال یکبار براثر ضرورتهای شغلی تغییر کنند. فکر میکنم که هنر ما از حیث آموزش و تکنیک رشد پیدا کرده است و کار خود را انجام میدهد اما اینها سرشاخههایی هستند که به یک رود بزرگ و خروشان تبدیل نمیشوند ما در هنر کشورمان قله نداریم اما تپههایی داریم که سربرافراشتهاند و با سیاستگذاری توسعهگرا به قله تبدیل خواهند شد.
بیشتر بخوانید:
احتمال راهیابی آثار برگزیده جشنواره هنرهای تجسمی جوانان به جشنواره تجسمی فجر
ایجاد رابطه هدفمند میان جشنواره هنرهای تجسمی جوانان و فجر/ به دنبال تعاملیم
شرکتکنندگان پس از جشنواره هنرهای تجسمی جوانان رها نمیشوند/ امسال برگزیده نداریم
هنوز خاطرات جشنواره تجسمی جوانان را به یاد دارم/ هنرجویان بااستعداد را بورس کنیم
هنرجویان جوان دور هم جمع شدند/ معاون هنری: ناز استادان را کشیدیم
ندا زنگینه
انتهای پیام/
There are no comments yet