نقش کردار در هر رویداد حماسی و حتی در کار دلدادگان نیز پیداست. در شاهنامه حسیات (احساس و عاطفه) از برکت وجود کردار و در جریان رویدادی «بیرونی» پدیدار میشود.
هم خراب از لحاظ ظاهری، زیرا مقررات اجتماعی اجازه نمیداد که چنین جائی در محل معتبر و مرغوبی باشد و بنای خوب و آبادی داشته باشد و هم از لحاظ معنوی؛ زیرا محل فساد و تباهی و خرابی بوده است.
نخستین عامل توفیق او در این راه، علاوه بر استعداد برجستهای که در قلمرو شعر بطور عمومی دارد، در توجهی است که به عنصرِ زبان و کشف ابعادِ نو در زنجیرهٔ گفتار و ساحتهای کلمه دارد.
هنر از قوانین عاطفه تبعیت میکند، نه از قوانین عقل. بنا بر این به نظر من خیلی طبیعی است که یک آدمی که احتمالاً متشرّع است در لحظههایی از دایرهٔ اعتقادات عادی خودش خروج داشته باشد.